Template By: LoxBlog.Com
» فال حافظ
» قالب های نازترین
مطالب تکنولوژی و فناوری
˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
تنهایی بهتر از با تو بودنه
فانی پیج(سرگرمی)
بانک مقالات و مطالب نظامی
عاشقانه
All It
Games News & Download Games
گل یخ
دیگه همه چی تموم شد
وقت تفریح
Our love
♪♣هلو خارجی و ایرانی♣♪
من تنها هستم اما تنها نیستم
سرزمین موزیک
بازی عشق
سرگرمی.دانلود..
عشق من و تو
پسران آفتاب
کشتی کج
سایت عاشقانه های راهبر
برترین سایت دانلود فیلم و سریال و فیلم
بیا راننده گاز بدیم
...عشق...تنهایی
only love
ترفندستان موبايل وكامپيوتر
همه چی هست(گوناگون)
تبادل بنر پی سی بنر
طراحی بنر ، لوگو و هدر رایگان
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پاپااس ام اس و آدرس papasms.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
جای تاسف داره که امروزه پدران و مادران ما اسم های غیر ایرانی برای ما انتخاب میکنند و این مطلب بیانگر این است که اطلاع رسانی لازم در بین خانواده های ایرانی نشده است.
آبان دخت : دخترآبان ، نام زن داريوش سوم
آبتين : نام پدر فريدون پادشاه پيشدادي
آتوسا : قدرت و توانمندي - دختر کورش وزن داريوش اول
آفر : آتش - ماه نهم سال شمسي
آفره دخت : دختر آتش - دختري که در ماه آذر به دنيا آمده است .
آذرنوش: شيرين و دل انگيز
آذين : زيور، طاق نصرة، تزئين ، آرايش
آراه : نام فرشته موکل روز بيست و يکم ازماه پنجم درآئين زردشت
آرزو : کام ، مراد ، معشوق ، اميد
آرش: درخشان ، آفتاب ، جد بزرگ اشکانيان - پهلوان کمانگير ايراني در لشگرمنوچهر
آرشام : بسيار قوي - پدر بزرگ داريوش بزرگ هخامنشي
آرمان : آرزو - خواهش - اميد
آرمين : آرام گرفتن - پسر کيقباد پادشاه پيشدادي
آرميتا: آرامش يافته ، کلمه اي زردشتي است
آريا فر: دارنده شکوه آريائي
آريا : آزاده نجيب - يکي از پادشاهان ماد - مهمترين نژاد هند و اروپائي
آريا مهر : دارنده مهر ايران - از سرداران داريوش سوم
آرين : سفيد پوست آريائي
آزاده : دلير و بي باک ، رها
آزرم : شرم ، مهر ، محبت ، عشق
آزرمدخت : يکي از ملکه هاي ساساني
آزيتا : آزاده
آناهيتا : الهه آب
آونگ : شبنم - نام کردي
آهو: شاهد ، معشوق، يکي از همسران فتحعلي شاه قاجار
آيدا : شاد، ماه - نام تذکمنب
اتسز : لاغر و استخواني - از پادشاهان خوارزم
اختر : ستاره ، علم ، درفش
ارد : خير وبرکت ، فرشته نگهبان ثروت - نام چند تن از پادشاهان اشکاني
ارد شير : شير زيبا - اردشير بابکان بنيانگذار سلسله ساسانيان
اردوان : نام پادشاهان معروف اشکاني
ارژن : درختي با چوب بسيار سخت و محکم - نام کردي
ارژنگ : آرايش - کتاب ماني نقاش - ديوي که رستم در هفتخوان اورا کشت
ارسلان : شير، دلير و شجاع - نام پادشاه سلجوقي
ارغوان : نام درختي با گل و شکوفه هاي سرخ رنگ
ارمغان : هديه ، تحقه ، سوغات
ارنواز: نوازش شده اهورا - دختر جمشيد شاه پيشدادي
اروانه : نام گلي کوهي است - نامي کردي
استر : ستاره - بردارزاده مردخاي وزن خشايارشاه
اسفنديار : پاک آفريده شده - پسر گشتاسب که بدست رستم کشته شد
اشکان : منسوب به اشک - بنيانگذار سلطنت پارتها
اشکبوس : پهلوان کوشاني که به کمک افراسياب آمد، اما به دست رستم کشته شد
افسانه : داستان ، سرگذشت ، حکايت گذشتگان
افسون : سحر و جادو ، حيله و تزوير
افشين : با همت .
اميد : انتظار ، آرزو
انوش ( آنوشا ) : استوار و جاويد - دخترمهرداد ششم
انوشروان : دارنده لوح جاويدان - لفب خسرو اول پادشاه ساساني
اورنگ : عقل و کياست ، تخت پادشاهي
اوژن : شکست دهنده ، دشمن برانداز
اوستا : نام کتاب آسماني زردشت
اهورا : صاحب ، فرمانرواي دانا
اياز : بزرگ و پاينده - نام غلام ترک سلطان محمود غزنوي
ايران : محل زندگي آريائيها
ايراندخت : دختر ايران
ايرج : ياري دهنده آريائيها - پسرفريدون ، پادشاه و پهلوان ايراني
ايزديار : کشي که خداوند يار اوست
بابک : پدر کوچک ، جد اردشير ، پسر ساسان
باپوک : کولاک ، نامي کردي
باربد : پرده دار ، موسيقي دان و نوازنده دربار خسرو پرويز
بارمان : لايق - نام سردار افراسياب
بامداد : پگاه ، سپيده دم - نام پدر مزدک
بامشاد : کسي که در سحرگاهان شاد است - نوازنده مشهور دربار ساسانيان
بانو : خانم ، ملکه ، لقب آناهيتا الهه نگهبان آب
بختيار : خوشبخت ، خوش اقبال - استاد رودکي در موسيقي
برانوش : مهندس رومي که پل شوشتر را در زمان شاپور ساساني
برديا : پسر کورش و برادر کمبوجيه
برزو : بلند قامت - پسر سهراب و نوه رستم دستان
برزويه : طبيب مشهور انوشيروان و مترجم کليله ودمنه از هندي به پهلوي
برزين : بلند و تنومند - ازپهلوانان ايران - نام پسر گرشاسب
برمک : از وزيران ساساني - نام اجداد و نگهبانان آتشکده بلخ
بزرگمهر : خورشيد بزرگ - نام وزير دانشمند انوشروان ساساني
بنفشه : گلي رنگارنگ و زينتي با عمر نسبتا طولاني
بوژان : رشد کرده - نامي کردي
بويان : خوشبو - مامي کردي
بهار : شکوفه و گل - سه ماه اول سال شمسي
بهارک : بهار کوچولو
بهاره : بهاري
بهتاش : خوب ومانند
بهداد : نيک آفريده شده
بهرام : پيروز ، ايزد پيروزي درآئين زردشت ، لقب برخي از پادشاهان ساساني
بهديس : خوش رنگ ، خوشگل
بهرخ : زيبا چهره ، قشنگ
بهرنگ : خوش رنگ
بهروز : خوشبخت ، نيکبخت
بهزاد : نيک نژاد - مينياتوريست مشهور صفويان - نام اسب سياوش
بهشاد : خوشحال وشاد
بهمن : نيک انديش - برف انبوه که از کوه فرو ريزد - جانشين اسفنديار
بهناز : خوش ناز، باناز ، طناز
بهنام : نيک نام
بهنود : سلامت ، عافيت
بهنوش : کسي که نيک مينوشد
بيتا : بي همتا ، بي مانند
بيژن : ترانه خوان ، جنگجو - پسر گيو و دلداده منيژه
پارسا : پاکدامن ، زاهد
پاکان : پاکها - نامي کردي
پاکتن : نيکو چهر پاکيزه تن
پاکدخت : دختر پاک
پانته آ : همسر آرتاداس که مادها او را به کورش هديه کردند امانپذيرفت
پدرام : آراسته ، نيکو ، شاد
پرتو : روشن ، تابش
پرشنگ : تابش ، آتشپاره
پرتو : روشن ، تابش ، فروغ
پرستو : پرنده مهاجر
پرويز : پيروز - لقب خسرو دوم ، پادشاه ساساني
پرديس : بهشت ، باغ و بستان
پرهام : ازاشخاص بسيار ثروتمند در زمان بهرام گور
پژمان : افسرده ، غمگين
پژوا : بيم و هراس
پرنيا : پارچه حرير
پشنگ : ميله آهني - نام پدرافراسياب
پروانه : حشره اي زيبا که خود را به شعله مي زند
پروين : ثريا ، ستارگان کوچک نزديک به هم
پري : فرشته ، جن ، همزاد
پريچهر : زيبا روي - نام زن جمشيد شاه
پريدخت : دختر پري ، همسر سام نريمان و مادر زال
پريسا : همچون پري
پرناز: پري ناز دار
پريوش : پري روي ، فرشته روي
پريا : کبوتر بال شکسته اي که به دنبال آشيانه مي گردد.
پوپک : هدهد
پوران : جانشين ، يادگار
پوراندخت : نام دختر خسروپرويز
پوريا : پهلوان محمد خوارزمي ملقب به پورياي ولي
پولاد : آهن سخت و کوبيده ، نام پهلوان ايراني زمان کيقباد
پويا : رونده و دونده - نامي کردي
پونه : گياهي خوش عطر و بو که در کنار جويها مي رويد.
پيام : الهام ، وحي ، پيغام
پيروز: کامياب ، فاتح ، نام چند نفر از پادشاهان ساساني
پيمان : عهد ، قول وقرار - عنوان اسامي مردان در فارسي دري
تابان : تابنده ، منور
تاباندخت : دختر تابناک
تاجي : تاجدار ، نام و عنواني در فارسي دري
تارا : ستاره
تاويار : آتشبان - نامي کردي
ترانه : زيبا و صاحب جمال ، سرود ، نغمه
تناز : نازنين ، با ناز و کرشمه - نامي کردي
توران : نام دختر خسروپرويز - سرزمين تور
توراندخت : دختري از توران
تورج : دلاور ، يکي از سه پسر فريدون شاه
تورتک : خروس صحرايي ، قرقاول
توفان : باد سخت
توژال : برف اندک - نامي کردي
تير داد : داده تير ، اشک دوم پادشاه اشکاني
تينا : گل ، نامي کردي
تينو : تشنه ، نامي کردي
جابان : سردار ايراني يزدگرد
جامين : اسم يکي از قهرمانان ايران زمين ، نامي کردي
جاويد : پايدار ، هميشگي
جريره : نام دختر پيران ويسه که همسر سياوش شد.
جمشيد : پسر طهمورث چهارمين پادشاه پيشدادي
جوان : برنا ، دلير ، شاداب
جويا : جوينده - پهلوان مازندراني بود که بدست رستم کشته شد.
جهان : دنيا ، عالم ، گيتي ، کيهان
جهانبخت : شانس و اقبال جهان
جهانبخش : بخشنده جهان
جهاندار : نگهبان جهان
جهانگير : فاتح جهان - نام پسر رستم
جهان بانو : بانوي جهان ، ملکه جهان
جهاندخت : دختر گيتي
جهان ناز : مايه فخر عالم
جيران : آهو ، نامي ترکي
چابک : زرنگ ، چالاک
چالاک : سريع و زبردست
چاوش : پيشرو و پيش قراول کاروان
چترا : دوازدهمين پادشاه سلسله ماد
چوبين : کنيه و لقب بهرام چوبين سردار انوشيروان
چهرزاد : نام دختر بهمن است که سي سال پادشاهي کرد
خاوردخت : دختر مشرق زمين
خداداد : خدا داده
خدايار : دوست خدا - فرمانرواي بخارا بوده است
خرم : شاد و خندان - پهلوان خرم از عهد شاه شجاع است
خرمدخت : دختر شاد و خندان
خسرو : مشهور ، نيک نام - لقب چند تن از پادشاهان ساساني
خشايار : قهرمان ، نيرومند - نام پسر داريوش کبير هخامنشي
خورشيد : درخشنده آفتاب - معشوقه جمشيد درداستان جمشيد و خورشيد
دادمهر : زاده آتش ، نام استاندار پارسي طبرستان
دارا : مالدار، ثروتمند ، از نامهاي خداوند
داراب : نام پسر بهمن پادشاه کياني
داريا : دارنده ، ازنامهايي که در اوستا آمده است
داريوش : نگهبان نيکي - فرزند ويشتاسب از شاهان بزرگ هخامنشي
دانوش : از اسمهائي که در کتاب وامق و عذرا آمده است
داور: حاکم عادل ، قاضي
دايان : ماما ، نامي کردي
دريا : بحر ، نام فرزند علاالدين عماد شاه
دل آرا : محبوب و معشوق
دل آويز : دلچسب ، دلکش ، آويزه دل
دلارام : مايه آرامش دل / معشوقه بهرام گور
دل انگيز : گوارا ، مطلوب
دلبر : برنده دل ، يار و معشوق
دلبند : عزيز و گرامي
دلربا : رباينده دل ، محبوب
دلشاد : شادمان و خوشحال
دلکش : جذب کننده دل ، دلربا ، دلپذير
دلناز : آنکه قلب و دلش ناز است
دلنواز : مهربان ، مشفق
دورشاسب : نام جد پنجم گرشاسب ، دور از اسب پادشاه
دنيا : عالم و گيتي
ديااکو: اولين پادشاه مادها در قرن هفتم پيش از ميلاد
ديانوش : دزد دريائي در داستان وامق و عذرا
ديبا : پارجه ابريشمي رنگي ، روي زيبا
ديبا دخت : دختر زيبا ، دختري همچون پرنيان
رابو : نام گلي بهاري - نامي کردي است
رابين : مشاور ، متعمد - نامي کردي است
رادبانو : بانوي بخشنده و جوانمرد
رادمان ( رادمن ) : نام سپهسالار خسرو پرويز ساساني
رازبان : راز دار - عنوان مردان بزرگ در پارسي دري
راژانه : رازيانه - نامي کردي براي دختران
راسا : هموارو صاف - نامي کردي
رامتين : آرامش تن - موسيقي دان عهد ساسانيان
رامش : فراغت ، آسودگي ، راحتي ، نام هيربد زردشتي
رامشگر : خواننده و نوازنده ، خنياگر
رامونا : نگهبان عاقل
راميار : چوپان و گوسفند چران
راميلا : خداي بزرگ ، نامي آشوري است
رامين : معشوقه ويس ، نام يکي از سرداران ايران
راويار : شکارچي - نامي کردي
رژينا : مانند روز - نامي کردي
رخپاک : داراي چهره پاک
رخسار : چهره ، سيما
رخشانه : منسوب به رخش
رخشنده : تابان ، کنايه از خورشيد است
رزميار : رزمنده ، مبارز
رستم : تنومند و قوي اندام ، جهان پهلوان ايراني و قهرمان بزرگ شاهنامه
رکسانا : نوراني ، روشن
روبينا : ياقوت سرخ
رودابه : فرزند تابان ، زن پسرزا ، نام قلعه اي در غرب ايران
روزبه : خوشبخت : بهروز، از موبدان بهرام گور ساساني
روشنک : مشعل دار ، همچنين نام دارويي گياهي است
روناک : روشن
رهام : نام پسر گودرز
رهي : راهي شده ، روان ، مسافر
ريبار : رهگذر ، نامي کردي
راسپينا : پائيز ، لغت زند و پازند
زادبخت : خوشبخت ، خوش اقبال
زاد به : بهزاد ، نيک زاده شده
زاد چهر : داراي نژاد پاک و اصيل
زاد فر : زاده روشني
زال : فرزند سپيد موي سام نريمان و پدر رستم قهرمان ملي ايرانيان
زادماسب : برادر شاپور ساساني ، نام يکي از قضات ساساني
زاوا : داماد ، نامي کردي
زردشت : صاحب شتر زرد و زرين ، پيامبر ايران باستان
زرنگار : طلا کوب ، زرين
زري : طلائي ، زربفت
زرين : طلائي رنگ ، منصوب به زر
زرينه : آنچه منسوب به زر است
زمانه : روزگار ، دهر
زونا : گياهي با گل کبود رنگ ، نامي کردي
زيبا : خوشگل ، قشنگ ، خوب ونيکو
زيبار : قبيله اي از کردها ، نامي کردي
زيما : زمين ، لغت اوستائي
زينو : زنده ، پابرجا - نامي کردي
ژاله : شبنم ، قطره
ژالان : گلهاي داراي قطره و شبنم - نامي کردي
ژيار : زندگي ، زندگي شهري - نامي کردي
ژينا : زندگي و حيات - نامي کردي
ژيوار : زندگي
سارا : صحرا ، کوه و دشت - نامي کردي
سارک : سار کوچک ، پرنده اي سياه رنگ وبزرگتر از گنجشک
سارنگ : نام سازي شبيه به کمانچه
ساره : بامداد ، فردا - نامي کردي
ساسان : سوال کننده ، رئيس معبد آناهيد استخر که خاندان ساسانيان به او منسوبند
ساغر : پياله شرابخوري ، جام
سام : سيه چرده - جهان پهلوان ايراني وجد رستم
سامان : ترتيب ، نظام ، زندگي
سانا : سهل و آسان
ساناز : کمياب ، نادر، نام گلي است
سانيار : حامي و يار و پشتيبان - نامي کردي
ساويز : خوش اخلاق ، مهربان - نامي کردي
ساهي : آسمان صاف - نامي کردي
ساينا : خانداني از موبدان زردشتي ، سيمرغ
سايه : منطقه تاريک پشت هر جسم ، حمايت
سپنتا : مقدس ، محترپ
سپند : اسفند
سپهر : آسمان ، نام فرزند کيخسرو
سپهرداد : بخشيده اسمان - داماد داريوش هخامنشي
سپيدار : درخت سفيد
سپيد بانو : بانوي سفيد و درخشان
سپيده : سحرگاه ، سپيدي چشم
ستاره : کرات آسماني که در شب مي درخشند
ستي : دختر ، سيتا
سرافراز : سربلند ، متکبر
سرور : رئيس ، پيشوا
سروش : شنيدن و فرمانبرداري - فرشته مظهر اطاعت
سرور : شادماني ، خوشحالي
سوبا : شناگر ، فردا
سوبار : اسب سوار - لغت زند و پازند
سنبله : يک خوشه گندم
سودابه : دختر زا - سود ده
سوري : سرخ رو ، نام دختر اردوان پنجم
سورن : خانواده اي در دوره اشکانيان که قدرتمند بودند
سورنا : سردار دلير و خردمند پارتي
سوزان : سوزنده ، ملتهب
سوزه : سبزه ، نامي کردي
سوسن : گلي به رنگهاي سفيد، کبود ، زرد و حنايي
سومار : نام قبيله اي از کردها
سولان : نام گلي است ، نامي کردي
سولماز : زني که پيرو پژمرده نمي شود
سوگند : شاهد گرفتن خدا يا بزرگي را گويند
سهراب : سرخ روي ، نام پسر رستم که در جنگ با رستم فرمانده سپاه تورانيان بود
سهره : پرنده اي خوش آواز، با پرهاي سبز و زرد
سهند : کوه آتشفشان قديمي در آذربايجان
سيامک : مجرد - نام پسر کيومرث
سياوش : دارنده اسب سياه ، فرزند کيکاووس که ناجوانمردانه و بي گناه به قتل رسيد
سيبوبه : مانند سيب ، دانشمند شهير ايراني ، منصف الکتاب
سيما : چهره ، رخ
سيمدخت : دختر نقره اي و سفيد
سينا : مرد دانشمند ، نام پدر شيخ ابوعلي سينا
سيمين : نقره اي ، سفيد ، روشن
سيمين دخت : دختر نقره اي و سفيد
شاپرک : پروانه
شادي : شادماني ، خوشحالي ، شور شادان : شادمان
شادمهر : مهربان ، با محبت
شاران : گردنبند درست شده از بادام - نامي کردي
شاهپور : پسر شاه ، شاهزاده - نام چند تن از شاهان ساساني
شاهدخت : دختر شاه ، شاهزاده خانم
شاهرخ : شاه منظر ، کسي که رخساري همچون شاه دارد
شاهين : پرنده اي شکاري
شاهيندخت : دخت شاهين
شايسته : سزاوار ، لايق
شباهنگ : بلبل ، ستاره کاروان کش
شب بو : نام گلي است که شب هنگام باز مي شود
شبديز: سيه فام ، سيه چرده ، نام اسب خسروپرويز
شبنم : رطوبتي که شب هنگام روي گلها مي نشيند
شراره : گرماي سوزان ، عشق فراوان ، نامي کردي
شرمين : شرمسار ، خجل
شروين : يکي از سرداران معاصر شاپورذوالاکتاف ساساني
شکوفه : گل درختان ميوه دار ، شکفته
شکفته : خندان ، بشاش
شمشاد : درختي زينتي و تقريبا هميشه سبزکه دستمايه بسياري از شاعران است
شمين : خوشبو، خوش عطر
شوان : شبان ، چوپان - نامي کردي
شميلا : از نامهاي ارمني ايراني به معني بانوي بزرگوار
شورانگيز : فتنه انگيز ، ايجاد کننده شور و شوق
شوري : خوش قيافه ، قد بلند- نامي کردي
شهاب : شعله آتش ، سنگ آسماني ، ستاره دنباله دار
شهبار : درخورشاه ، لايق شاه
شهباز : باز سفيد رنگ ، شاه باز
شهبال : پر بزرگ پرندگان
شهپر: پرشاهانه
شهداد : داده و بخشيده شاه
شهرآرا: آنکه به زيبايي مايه آرايش شهراست ، آرايش دهنده شهر
شهرام : رام و مطيع شاه
شهربانو : بانوي شهر ، ملکه
شهرزاد : شهرزاده ، بومي - نقال قصه هاي هزار و يک شب
شهرناز : خواهر جمشيد و همسر ضحاک ماردوش
شهرنوش : شيريني شهر
شهره : مشهور و نامي
شهريار : پادشاه ، يارشهر ، نام پسر برزوپسر سهراب
شهرزاد : شاهزاده ، فرزند شاه
شهلا : زن سيه چشم
شهنواز : نوازش شده شاه
شهين : منسوب به شاه
شيبا : نسيم شبانه - نامي کردي
شيدا : آشفته و عاشق
شيده : خورشيد ، درخشان
شيردل : پهلوان و دلاور
شيرزاد : شير بچه ، همچون شير
شيرنگ : به رنگ شير ، مانند شير
شيرو : پهلوان معاصر با گشتاسب ، نام سردار فريدون
شيرين دخت : دختر شيرين
شيما : دخترانه ، نامي کردي
شينا : قدرتمند ، توانا - نامي کردي
شيرين : مطبوع و گوارا ، معشوقه خسرو پرويز
شيوا : شيرين بيان ، خوش زبان ، ايزد بزرگ هنديان باستان
طوس : فرزند نوذر پهلوان ايراني شاهنامه
طوطي : پرنده سبز رنگ و سخنگوست و نام برخي زنان در فارسي دري است .
طهماسب : داراي اسب قوي - نام پسر منوچهر
طهمورث : روباه تيزرو و قوي ، پادشاه پيشداديان و پدر جمشيد
غوغا : آشوب ، هياهو
غنچه : گل نشکفته ، کنايه از دهان معشوق
فتانه : از نامهاي کردي براي دختران
فدا : قرباني ، نامي کردي
فراز : بلندي و شکوه
فرامرز : شکوه مرزداري - نام پسر رستم دستان
فرانک : سياه گوش ، نام مادر فريدون ، نام همسر بهرام گور ساساني
فراهان : محل شکوه و جلال
فربد : مناعت ، بزرگي
فربغ : شکوه خداوند
فرجاد : دانشمند و فاضل
فرخ : تابان و زيبا - نام يکي از اميران سيستان در عهد سلجوقيان
فرخ پي : نيک پي و نيک قدم
فرخ داد : مبارک آفريده شده
فرخ رو : داراي صورت زيبا
فرخ زاد : مبارک زاد ، خجسته زاد ، رستم فرخزاد سردار معروف ساسانيان است
فرخ لقا : دراي چهره زيبا ، خوشگل
فرخ مهر : زيبا چون خورشيد
فرداد : داده شکوه وزيبائي
فرديس : بهشت ، بوستان
فرين : يگانه ، شکوه دين ، مخفف فروردين ماه اول بهار
فرزاد : زاده فرو شکوه
فرزام : شايسته و لايق - نامي کردي
فرزان : عاقل ، حکيم ، دانشمند
فرزانه : دانشمند ، عاقل و عالم
فرزين : عالم ، وزير دربار
فرشاد : شا دمان ، مسرور ، خوشحال
فرشته : فرستاده الهي و آسماني
فرشيد : درخشانتر ، نام برادر پيران ويسه
فرمان : دستور ، حکم
فرناز : داري ناز فراوان
فرنگيس ( فري گيس ) : نام دختر افراسياب و همسر دوم سياوش
فرنود : دليل و برهان
فرنوش : شکوه ، نام پادشاه باستاني ماد
فرنيا : نامي براي پسران
فروتن : افتاده حال ، متواضع
فرود : پائين - نام پسر سياوش ، نام پسر کيخسرو نام پسر خسرو پرويزو شيرين
فروز : روشنائي ، روشني
فروزان : تابان ، درخشان
فروزش : روشني ، تابناک
فروزنده : درخشان ، درخشنده
فروغ : روشنائي ، تابش
فرهاد : عاشق افسانه اي شيرين
فرهنگ : شکوه ، ادب ، تربيت
فرهود : صداقت و راستي در دين
فربار : همراه خوب و شايسته
فريبا : زيبا و فريبنده
فريد : بي همتا، نامي کردي
فريدخت : دختر بي همت
فريدون : داراي شکوهي اينچنين ، پادشاه پيشداري که بر ضحاک ماردوش غلبه کرد
فريمان : فر و شکوه ايمان
فريناز : عشوه گر ، پريناز
فرينوش : شکوه شيرين
فريوش : زنگ ، همان پريوش هم هست
فيروز : پيروز و مظفر
فيروزه : سنگي گرانبها با رنگ فيروزه اي
قابوس : معرب کاووس است
قباد : سرور گرامي ، شاه محبوب ، پدر کيکاوس از پادشاهان کياني
قدسي : بهشتي ، روحاني
کابان : کدبانو ، نامي کردي براي دختران
کابوک : کبوتر ، نامي کردي براي دختران
کارا : فعال و کوشا
کارو : از نامهاي ارمني ايراني به معني نويد دهنده
کاراکو : نام يکي از سرداران ماد
کامبخت : کسي که بخت به کام اوست
کامبخش : آرزو دهنده ، مراد بخش
کامبيز : صورت فرانسوي (( کمبوجيه )) پسر کورش است
کامجو : کامجوينده
کامدين : يکي از دانايان دين زردشت
کامران : سعادتمند و خوشبخت
کامراوا : به مقصود و مراد رسيدن
کامک : آرزو و خواهش کوچک
کامنوش : کامروا ، خوشبخت
کاميار : کامروا و پيروز
کانيار : معدن شانس ، نامي کردي
کاووس : پادشاه توانا - از پادشاهان کياني و پسر کيقباد
کاوه : آهنگر معروف ايران باستان که عليه ضحاک قيام کرد
کتايون : جهان بانو ، دختر قيصر روم و مادر اسفنديار
کرشمه : ناز و غمزه
کسري : معرب خسرو است
کلاله : موي پيچيده ، دختري با موهاي مجعد
کمبوجيه : نام پسر کورش کمبوجيه است
کوشا : کوشنده ، ساعي
کهبد : خداوند کوه ، عابد
کهرام : رام شده کوه نام برادر و سردار افراسياب
کهزاد : زاده کوه ، کسي که در کوه زائيده شده است
کيارش : شهريار بزرگ
کيان : پادشاه ، اميران
کيانا : فرستاده ، نامي کردي
کيانچهر : داراي چهره پادشاهان
کياندخت : شاهدخت ، دختر شاه
کيانوش : بسيار شيرين ، نام يکي از دو برادر فريدون در شاهنامه
کياوش : بزرگوار - نام پدر کيقباد
کيخسرو : پادشاه نيکنام ، نام پسر سياوش و سومين پادشاه کيانيان
کيقباد : پادشاه محبوب - پدر کيکاوس و سر سلسله کيانيان
کيکاووس : سياه چرده ، سبزه ، نام پسر کيقباد و پدر کياوش
کيوان : سياره زحل و دومين سياره منظومه شمسي پس از مشتري است .
کيوان دخت : دختر سياره کيوان
کيومرث : نخستين انسان ، و به گفته شاهنامه نخستين پادشاه
کيهان : جهان و گيتي
کياندخت : دختر گيتي
کيهانه : جهان کوچک
گرد آفريد : پهلوان زاده شده
گردان : پهلوانان ، يلان
گرشا : به ر وايت شاهنامه همان کيومرث اولين پادشاه است
گرشاسب : صاحب اسب لاغر ، پهلوان ايراني و جد رستم
گرشين : شعله آبي ، نامي کردي براي دختران
گرگين : منسوب به گرگ ، پسر ميلاد از پهلوانان زمان کيخسرو
گزل : زيبا ، نامي ترکمني است
گشتاسب : صاحب اسب رمنده ، پدر داريوش هخامنشي
گشسب : دارنده اسب نر
گشسب بانو : دختر رستم و زن گيو
گل : گياهان رنگي کوچک که دستمايه شاعرانند
گل آذين : حالت قرار گرفتن گلها روي شاخه ها
گل آرا : آراينده گل
گلاره : تخم چشم ، نامي کردي
گل افروز : فروزنده گل
گلاله : دسته گل
گل اندام : آنکه اندامش مانند گل است
گلاويز : گياهي براي زينت گل
گلباد : داري بوي گل
گلبار : پرگل ، گل افشان
گلبام : گلبانگ
گلبان : نگهدارنده گل
گلبانو : بانوي چون گل
گلبرگ : هر يک از برگهاي يک گل ، مثل برگ گل
گلبو : معطر ، خوشبو
گلبهار : مثل گل بهاري
گلبيز : گل افشان
گلپاره : تکه گل ، پاره اي از گل
گلپر : برگ گل ، پر گل
گلپري : پري همچون گل
گلپوش : پرازگل ، پوشيده از گل
گل پونه : کسي که چهره اش به لطافت گل است
گلچين : باغبان ، عاشق گل ، کسي که گل مي چيند .
گلدخت : دختر گل
گلديس : به رنگ گل ، مانند گل
گلربا : رباينده گل
گلرخ : بسيار زيبا همچون گل
گلرنگ : به رنگ گل ، شرابي رنگ
گلرو : زيبا و سرخ رو
گلشن : گلزار و گلستان
گلريز : ريزنده گل
گلزاد : زائيده گل
گلزار : گلستان ، جاي پرگل
گلسا : مثل گل
گلشيد : درخشان چون گل
گلنار : گل انار ، شکوفه انار
گلناز : کسي که ناز و غمزه اش مثل گل است
گلنسا : گل بانو ، خانم گل
گلنواز : نوازش شده گل
گلنوش : شيرين مثل گل
گلي : مانند گل ، قرمز رنگ
گودرز : از پهلوانان عهد کاوس وکيخسرو و يکي از پادشاهان معروف اشکاني
گوماتو : انقلابي زمان مادها که براي براندازي مادها و هخامنشيان قيام کرد
گهر چهر : آنکه چهره اش همچون گوهر است
گوهر ناز : کسي که همچون گوهر نازش گرانبهاست
گيتي : دنيا ، جهان ، عالم
گيسو : موي بلند زنان
گيلدا : طلا
گيو : پهلوان نامي شاهنامه و پدر بيژن
لادن : گلي به رنگهاي زرد و نارنجي
لاله : گلي که رنگهاي گوناگون دارد و معروفترين آن لاله سرخ و صحرائي است
لاله رخ : کسي که روي همچون لاله دارد
لاله دخت : دختر لاله
لبخند : تبسم
لقاء : چهره ، سيما
لومانا : نام محلي در کردستان ، نامي کردي براي دختران
لهراسب : داراي اسب تندرو ، از پادشاهاي کياني و پدر گشتاسب
مارال : آهو ، نامي ترکي
ماري : کبک ماده ، نامي کردي
مازيار : اورا مزدايار - پسر قارون فرمانرواي طبرستان
ماکان : نام پسر يکي از سران ديالمه
مامک : مادر کوچک و مهربان
مانا : نام خداوند بزرگ و نام يکي از دولتهاي ماد ، نامي کردي
ماندانا : دختر آژدهاک و مادر کورش هخامنشي
مانوش : کوهي که منوچهردربالاي آن متولد شده است
ماني : پيامبر ايراني در زمان شاپور ساساني
مانيا : خسته شده ، نامي کردي
ماهان : منسوب به ماه
ماهاندخت : دختر ماهان
ماه برزين : يکي از بزرگان دولت ساسانيان
ماه جهان : زيباي جهان
ماهچهر : زيبا رو ، قشنگ
ماهدخت : دختر ماه
ماهور : تابناک - نامي کردي
ماهرخ : آنکه صورتي چون ماه زيبا دارد
ماهزاد : زاده ماه
مردآويز: جنگنده و دلاور
مرداس : مرد آسماني - نام پدر ضحاک که مرد نيکي بود و بدست پسرش کشته شد
مرزبان : مرزدار - مرزبان بن رستم نويسنده کتاب مرزبان نامه
مرمر : ازسنگهاي آهکي که صيقلي و جلا پذير است ، سنگ مرمر
مزدک : خردمند کوچک - مردي که در زمان ساسانيان ادعاي پيغمبري کرد اما کشته شد
مژده : نويد ، بشارت
مژگان : مژه ها
مستان : شادان ، شادمان
مستانه : خوشحال ، مانند مست
مشکاندخت : دختر خوشبو
مشکناز : مشک ناز دار
مشکين دخت : دختر مشک آلود و معطر
منيژه : پاک و سفيد روي - نام دختر افراسياب
منوچهر : کسي که چهره بهشتي دارد - از پادشاهان پيشدادي
مهبانو : بانوي بزرگ ، بانوي همچون ماه
مهبد : يکي از وزيران انوشيروان ساساني
مه داد : از فرماندهان نظامي پارسيان ويکي از نامهاي دوران هخامنشي
مهتاب : ماه تابان ، ماه تابناک
مهديس : ماهرو ، زيبا ، خوشگل
مه جبين : انکه پيشانيش مانند ماه درخشان است
مه دخت : ماه دخت ، دختر ماه
مهر آذر : يکي از موبدان پارس در زمان انوشيروان - خورشيد آذر
مهر آرا : آرايش دهنده مهر
مهر آسا : همچون خورشيد زيبا روي
مهر آفاق : خورشيد افقها
مهر افرين : عشق آفرين ، آفريننده عشق
مهرآب : کسي که فروغ خورشيد دارد - نام جد مادري رستم
مهرداد : بخشنده ماه
مهر افزون : بالا برنده عشق و محبت
مهرام : رام شده ماه
مهران : منسوب به مهر است و يکي از خاندانهاي عصر ساساني
مهراندخت : دختر مهر و محبت
مهرانديش : داراي انديشه با مهر و محبت
مهرانفر : شکوه
مهرانگيز : ايجاد کننده مهر و محبت و عشق مهرپويا : پوينده مهر
مهرداد : داده خورشيد- خورشید عدالت - نام چند تن از پادشاهان اشکاني - خزانه دار بزرگ کوروش بزرگ
مهر دخت : دختر آفتاب
مهرزاده : زاده خورشيد ، زيبا روي
مهرناز : ناز خورشيد
مهرنوش : خورشيد جاويدان - يکي از پسران اسفنديار که بدست فرامرز کشته شد
مهرنکار : آرايش دهنده خورشيد ، مهر آرا- نام يزدگرد
مهرنيا : ازنژاد مهر
مهروز : آنکه روزي چون خورشيد دارد
مهري : منسوب به مهر ، منسوب به خورشيد
مهريار : دوست خورشيد
مهسا : مانند ماه زيبا روي
مهستي : ماه هستي ، ماه روزگار ، گرانبهاترين
مه سيما: آنکه صورتي چون ماه دارد
مهشاد : ماه شادمان
مهشيد : پرتوماه
مهنام : آنکه نامش چون ماه است
مهناز : نازماه
مهنوش : ماه هميشگي
مهوش : مانند ماه
مهيار : يار ماه ، نام پسر داريوش سوم هخامنشي
مهين : ماه زيبا رو
مهين دخت : دختر بزرگ
ميترا : دوستي و محبت و مهر
ميخک : گلي زيبا به رنگهاي قرمز، سفيد ، صورتي وزرد
مينا : گلي کوچک و زينتي ، گردنبند
مينا دخت : دختر مينا
مينو : بهشت ، جنت
مينودخت : دختر بهشت ، دختر پاک
مينو فر : داراي شکوه بهشتي
نادر : کمياب ، بي همتا - نادر شاه افشار سر سلسله افشاريه درايران
ناز آفرين : معشوقي که ناز فراوان مي کند
نازبانو : بانوي ناز دار
نازپرور : پرورش يافته در ناز
نازچهر : کشي که چهره ناز دارد
نازفر : داراي شکوه
نازلي : پرناز و غمزه - نامي ترکي براي دختران
نازي : با ناز ، اهل ناز
نازيدخت : دختر ناز
نامور : مشهور ، ارزنده
ناهيد : پاک و بي آلايش - نام مادر اسفنديار
ندا : آواز ، بانگ ، فرياد
نرسي : فرشته وحي در اوستا - نام پسر شاپور نوه اردشير بابکان
نرگس : گلي خوشبو و زيبا
نرمک : زيبا و لطيف - نامي کردي براي دختران
نرمين : لطيف و ملايم
نريمان : پهلوان ، دلير - نام پدر سام
نسترن : گلي سفيد و زيبا از گونه هاي نرگس
نسرين : گلي سفيد و پر برگ
نسرين دخت : دختر نسرين
نسرين نوش : نام همسر بهرام گور
نکيسا : نوازنده و خواننده دربار خسرو پرويز ساساني
نگار: نقش ، بت ، صنم
نگاره : شکل داراي نقش و نگار
نگارين : نقاشي شده
نگين : گوهر قيمتي
نوا : ناله ، آواز
نوش ( انوش ) : زندگي جاويد
نوش آذر : آتش جاويدان - از آتشکده هاي عصر ساساني
نوش آور : چيزي که زندگي و حيات مي آورد
نوشا : نوشنده ، آشامنده
نوش آفرين : افريننده شادي و شيريني
نوشدخت : دختر شاد
نوشروان ( انوشيروان ) : جاويدان ، اولين خسرو ساساني
نوشفر : شکوه جاويد
نوشناز : داراي ناز و اداي شيرين
نوشين : گوارا و شيرين
نويد : مژده و بشارت
نوين : تازه ، جديد
نوين دخت : دختر تازه به دنيا آمده
نيش ا : خال و نشانه - نامي کردي براي دختران
نيک بين : خوش بين
نيک پي : پاک نژاد
نيک چهر : خوشگل و زيبا
نيک خواه : شخص خير خواه و خيرانديش
نيکداد : بخشنده نيکي
نيکدخت : دختر پاک و نيکو
نيکدل : دل پاک
نيکزاد : زاده نيکي و پاکي
نيلوفر : گل پيچک و زينتي به رنگهاي سفيد و سرخ وآبي
نيما : لقب علي اسفندياري پدرشعر نو درايران ، نيما يوشيج
وامق : دوست دارنده ، عاشق - عاشق عذرا
ورجاوند : ارجمند - به اعتقاد زردشتيان کسي که درآخر زمان ايران را آباد مي کند
وريا : پيدار، آگاه - نامي کردي براي پسران
وشمگير : شکارچي بلدرچين - نام نام پسر وردانشاه از مولوک ديالمه
وهرز : نام مرزبان کشور يمن درعهد انوشيروان
وهسودان : نيک آسوده و آرام - عنوان يکي از سلاطين آذربايجان
ويدا : آموزنده و تعليم دهنده
ويس : نام معشوق رامين در داستان ويس و رامين
ويشتاسب : صاحب اسبان فراوان
ويگن : از اسمهاي ارمني ايراني به معني جهش و پرش
هژير : خوب چهره ، نام يکي از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد
هخامنش : دوستار انديشه - نام جد کورش کبير
هربد( هيربد ) : حاکم آتشکده ، موبد موبدان
هرمز : اهورمزدا ، خداي بزرگ ايرانيان - نام پسر بهمن و نام پسر انوشروان
همايون : مبارک ، خجسته - نام تني چند از پادشاهان هندوستان
هما : فرخنده ، مبارک ، مرغ سعادت - نام دختر گشتاسب و خواهر اسفنديار
همادخت : دختر مبارک و فرخنده بخت
همدم : رفيق و مونس و همزبان
همراز : محرم اسرار
همراه : دوست و يار موافق
هنگامه : غوغا ، شلوغي ، دادوفرياد
هوتن : خوش اندام ، نام يکي از متحدان داريوش درحمله به مغان
هور : خورشيد ، آفتاب
هورتاش : همچون خورشيد
هورچهر : تابان روي ، زيبا
هورداد : فرستاده و داده خورشيد
هوردخت : دختر خورشيد
هورزاد : زاده خورشيد
هورمند : شبيه خورشيد
هوروش : خورشيد مانند ، مثل خورشيد
هوشنگ : هوش و درايت - نام يکي از سلاطين پيشدادي و فرزند سيامک
هوشيار : با هوش و آگاه
هومان : نيک انديش ، نام يکي از سرداران افراسياب و نيز نام برادر پيران ويسه
هومن : نيک منش
هونام : خوشنام ، نيکنام
هويدا : آشکار و نمايان
هيتاسب : صاحب اسب بسته شده
هيرمند : يکي از القاب گستاسب ، آتش پرست
هيما : اشاره ، نامي کردي براي دختران
هيوا : اميد وآرزو - نامي کردي براي دختران و پسران
يادگار : آنچه از انسان بجاي ماند - پسر پادشاه گرجستان
ياسمن ( ياسمين ) : گل زيبائي به رنگ سفيد و زرد و کبود
ياشار : عمر کننده ، نامي ترکي براي پسران
ياور : کمک و همدست و يار
يزدان : خداوند ، آفريدگار هستي
يگانه : بي نظير ، بي مانند
يوشيتا : پهلواني از خاندان (( فريان )) نامي اوستائي
بیوگرافی کامل مهدی مقدم از زبان خودش
بیوگرافی
مهدی مقدم هستم، در سوم آبان ماه سال 1360 به دنیا آمدم، سه برادر و یک خواهر دارم، در حال حاضر هم ساکن اقدسیه تهران هستم.
دوران کودکی
در زمان بچگی، حسابی شیطون و بازیگوش بودم از اون بچههایی که هر جا میرفتم همه را کلافه میکردم، دائم زنگ خونههای مردم را میزدم و فرار میکردم.
خوانندگی
در دوران نوجوانی به بازیگری بیشتر از خوانندگی علاقهمند بودم... اما زمانی که بزرگتر شدم، تصمیم گرفتم خوانندگی را دنبال کنم.
ذهنیت غلط
متاسفانه این روزها ذهنیت غلطی در مورد خوانندگی در بعضی از جوانها وجود دارد، آنها فکر میکنند با روی آوردن به خوانندگی، خیلی سریع میتوانند معروف و مشهور شوند، البته با وجود این شبکههای ماهوارهای شاید حق هم داشته باشند، چون تا دیروز با خرید یک ماشین و اسپرت کردن آن میتوانستند حداقل در محلهشان مشهور شوند، این روزها میتوانند با همین هزینه برای خودشان کلیپ بسازند و پزش را به دوستانشان بدهند، گرچه درصد کمی از آنها ماندگار میشوند، بقیه هم البته برای مدت کوتاهی تصویرشان از شبکههای ماهوارهای پخش میشود و همین برایشان کافی است.
طلسم سونامی
آلبوم سونامی، سرنوشت عجیبی داشت، وقتی متوجه شدم که کار لو رفته، نزدیک بود سکته کنم باور نمیکردم زحمات چندین سالهام این چنین به باد رفته باشد، مجبور شدم همه چیز را از نو شروع کنم و برای گرفتن مجوز تغییرات زیادی روی آلبوم انجام بدهم هر چند که صدور مجوز خیلی طول کشید اما خوشبختانه طلسم شکست و سونامی راهی بازار شد.
استقبال
استقبال از سونامی بسیار عالی بود... حتی خودم هم فکر نمیکردم با توجه به لو رفتن آلبوم، این کار تا این اندازه مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.
آلبوم جدید
این روزها مشغول تنظیم آلبوم جدیدم هستم، البته برای این کار هنوز اسم خاصی را انتخاب نکردهام ولی مثل همیشه با پیام شمس و ژوبین همکاری میکنم فضای آلبوم جدیدم هم مانند آلبومهای قبلیام عاشقانه و تین ایجری است.
کلیپ
مخاطبانم از من انتظار دارند که برای کارهایم کلیپ بسازم. به نظر من ساخت کلیپ در فروش هر چه بیشتر یک آلبوم تاثیر بهسزایی دارد.
سینما
تا به حال در دو فیلم سینمایی بازی کردم که در یکی از آنها نقش اول مرد را ایفا کردم، دوست دارم در بازیگری موفق شوم.
خانواده
خانوادهام درباره کارهایم نظرات متفاوتی دارند، مثلا یکی میگوید چرا موهایت را در فلان کلیپ این طوری درست کردی، آن یکی میگوید چرا آنقدر بد خواندی، به همینخاطر در کارهایم از آنها نظر نمیخواهم. در خانهمان هم بیشتر از همه مادرم طرفدار کارهایم است.
اجرای دو صدایی
اگر پیشنهاد خوبی به من شود، باز هم حاضرم دوصدایی بخوانم.
تغییر
مهدی مقدم آلبوم «خونسرد» نسبت به مهدی مقدم آلبوم «سونامی» تغییرات زیادی کرده است. ضمن اینکه نسبت به آن زمان پیشرفت بیشتری کردهام...
کنسرت
قصد دارم کنسرتی را برگزار کنم و فعلا در تدارک گرفتن مجوز برای آن کنسرت هستم.
خوانندگی
اگر جریانات به همین منوال پیش برود احتمالا خوانندگی را کنار میگذارم، چرا که خرج و مخارج ما از طریق همین حرفه است منتهی شرایط الان به گونهای است که انتشار این آلبوم فقط برای من هزینه در برخواهد داشت.
اختلافنظر
اوایل کار چون تازه کار بودم بهخاطر اختلاف سلیقه بر سر بعضی مسائل با دوستان همکارم به مشکل بر میخوردم و نمیتوانستم با آنها همکاری کنم که همین مسئله باعث شده در محافل موسیقی من را به عنوان یک آدم مخالف بشناسند در حالی که اصلا این گونه نیست، من تنها به خروجی اثر فکر میکنم.
بیوگرافی هنرپیشگان و خوانندگان و هنرمندان ایران و جهان , )بیو گرافی کتایون ریاحی
با نویسندگی برای کودکان شروع کرد و با فیلم « خبرچین » به سینما آمد. اما فیلم در نیمه راه متوقف شد و او برای بازی در فیلم « پاییزان » انتخاب شد.او پس از پنج سال دوری از سینما با بازی در « شام آخر » مهمترین و زیباترین بازی دوران زندگی خود را به معرض نمایش گذاشت و برای بازی در همین فیلم کاندیدای جایزه بهترین بازی نقش اول زن از بیستمین جشنواره فیلم فجر شد.
نام: کتایون ریاحی
تاریخ تولد: 1340
مدرک تحصیلی: لیسانس ادبیات و مردم شناسی.
خواهر علیرضا ریاحی (بازیگر)
............................................
بیوگرافی
با نویسندگی برای کودکان شروع کرد و با فیلم « خبرچین » به سینما آمد. اما فیلم در نیمه راه متوقف شد و او برای بازی در فیلم « پاییزان » انتخاب شد.
در آن زمان در سینما چندان موفق نبود اما با بازی در مجموعه « پدرسالار » توانست خود را مطرح کند و حضور او در مجموعه های « روزهای زندگی » و خصوصا سریال « پس از باران » از او چهره محبوبی ساخت.
ریاحی موفق شد در مجموعه های « پس از باران » و « شب دهم » بازی بسیار زیبایی ارائه دهد.
او پس از پنج سال دوری از سینما با بازی در « شام آخر » مهمترین و زیباترین بازی دوران زندگی خود را به معرض نمایش گذاشت و برای بازی در همین فیلم کاندیدای جایزه بهترین بازی نقش اول زن از بیستمین جشنواره فیلم فجر شد.
« این زن حرف نمیزند » دیگر فیلمی بود که توانایی های کتایون ریاحی را به رخ همگان می کشید. ریاحی برای بازی در این فیلم هم کاندید جایزه از هفتمین جشن خانه سینما شد.
بخشی از فیلمشناسی
فیلمهای سینمایی:
پاییزان (رسول صدرعاملی - 1366)
خبرچین (نصرت الله زمردیان، ماریار پرتو - 1366)
غریبه (رحمان رضایی - 1366)
آخرین لحظه (فرخ انصاری بصیر - 1367)
کشتی آنجلیکا (محمدرضا بزرگ نیا - 1367)
آپارتمان شماره 13 (یدالله صمدی - 1369)
حکایت آن مرد خوشبخت (رضا حیدرنژاد - 1369)
تماس شیطانی (حسن قلی زاده - 1371)
قافله (مجید جوانمرد - 1371)
ماه مهربان (قاسم جعفری - 1374)
لاک پشت (علی شاه حاتمی - 1375)
شام آخر (فریدون جیرانی - 1380)
جایی دیگر (مهدی کرم پور - 1381)
بانوی من (یدالله صمدی - 1381)
این زن حرف نمیزند ( احمد امینی - 1381)
تارا و تب توت فرنگی (سعید سهیلی - 1382)
مجموعه های تلویزیونی:
همسایه ها (مجموعه، یک قسمت، 1372)
پدر سالار (مجموعه، اکبر خواجویی، 1373)
پهلوانان نمی میرند (مجموعه، حسن فتحی، 1375)
روزهای زندگی (مجموعه، سیروس مقدم، 78 - 1377)
پس از باران (مجموعه، سعید سلطانی، 79 - 1378)
شب دهم (فیلم / مجموعه، حسن فتحی، 1380)
جوایز و انتخابها
>> کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن (شام آخر)
[ دوره 20 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال 1380 ]
.................................................................
>> کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن (این زن حرف نمی زند)
[ دوره 7 جشن خانه سینما (مسابقه) - سال 1382 ]
.................................................................
>> کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن (شام آخر)
[ دوره 6 جشن خانه سینما (مسابقه) - سال 1381 ]
.................................................................
>> کاندید لوح زرین بهترین بازیگر زن (این زن حرف نمی زند)
[ دوره 4 منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال 1383 ]
.................................................................
>> کاندید لوح زرین بهترین بازیگر زن (شام آخر)
[ دوره 3 منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال 1382 ]
.................................................................
>> 5 - پنجمین بازیگر نقش اول زن سال (این زن حرف نمی زند)
[ دوره 18 منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین های سال) - سال 1382 ]
.................................................................
بیشترین همکاری آزیتا حاجیان با:
>> عبدالله اسکندری (تهیه و تولید،فیلمنامه،چهره پردازی،) (در 4 فیلم ) ==>
>> اسحاق خانزادی (صدا،موسیقی،) (در 4 فیلم ) ==>
>> حسین ملکی (بازیگران،عکس،فیلمبرداری،) (در 4 فیلم ) ==>
>> عباس گنجوی (تدوین،جلوه های ویژه،عنوان بندی،موسیقی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> جلال معیریان (تدوین،چهره پردازی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> علی عابدینی (صحنه و لباس،چهره پردازی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> حسن قلیزاده (تهیه و تولید،جلوه های ویژه،عنوان بندی،فیلمبرداری،فیلمنامه،کارگردانی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> محمدرضا قومی (بازیگران،جلوه های ویژه،صدا،چهره پردازی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> جمشید هاشم پور (بازیگران،) (در 3 فیلم ) ==>
>> پرویز پرستویی (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> آتیلا پسیانی (بازیگران،کارگردانی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> نادره (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> ابراهیم آبادی (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> پرویز آبنار (صدا،) (در 2 فیلم ) ==>
>> محمدصادق آذین (تهیه و تولید،) (در 2 فیلم ) ==>
>> امیر اثباتی (جلوه های ویژه،صحنه و لباس،عنوان بندی،کارگردانی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> بابک برزویه (بازیگران،عکس،) (در 2 فیلم ) ==>
>> بابک بیات (موسیقی،)(در 2 فیلم ) ==>
>> حسن پویا (تهیه و تولید،فیلمبرداری،فیلمنامه،موسیقی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> حسن توکل نیا (بازیگران،تهیه و تولید،کارگردانی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> فریدون جیرانی (تهیه و تولید،فیلمبرداری،فیلمنامه،کارگردانی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> ناصر چشم آذر (بازیگران،موسیقی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> منوچهر حامدی (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> مهدی حبیبی پور (چهره پردازی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> محمد حقیقی (تدوین،صدا،) (در 2 فیلم ) ==>
>> بهمن حیدری (بازیگران،صدا،موسیقی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> عباس شوقی (بازیگران،جلوه های ویژه،موسیقی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> علی اصغر گرمسیری (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> ایرج گلافشان (تدوین،عنوان بندی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> محمدعلی عبیری (صدا،) (در 2 فیلم ) ==>
بدون اغراق باید گفت: «بنیامین بهادری» فصلی نو در موسیقی پاپ ایران به وجود آورد. او توانست با استفاده از اشعاری خوب در قالب پاپ برای علاقمندان به موسیقی، روزهای خوبی را به ارمغان آورد. سال 84 بود كه ترانه «دنیا دیگه مثه تو نداره» از او دست به دست چرخید!
بنیامین میگوید: آن ترانه لو رفت، برایم عجیب بود كه چنین استقبالی از آن به عمل آمد، از سویی برایم جالب بود كه سلیقههای مختلف مردم آن را پسندید، از این رو تصمیم گرفتم در همان قالب، ترانههایی بخوانم و به عنوان یك آلبوم روانه بازار كنم. این شد كه «85» متولد شد و سه سال بعد آلبوم «88». بنیامین «88» جزو معدود آلبومهای سالهای اخیر است كه با 17 قطعه روانه بازار شده و این، یعنی اینكه «بنیامین» سلیقه مخاطب را به دست آورده و تصمیم گرفته، به جای 9 یا 10 قطعه كه در دیگر آلبومهای بازار به چشم میخورد، خوراكی را در اختیار علاقهمندان به پاپ بگذارد. بنیامین 26 سال سن دارد و حالا حالاها باید از او انتظار ترانههای خوبی را داشته باشیم، با این خواننده موفق نسل جوان به گفتگو نشستیم. بنیامین از خود، آلبوم و موسیقی برایمان میگوید.
ورود با ترانه
آنهایی كه دوست دارند بدانند بنیامین چگونه وارد موسیقی شده است، این پاسخ را بخوانند: «از نوجوانی با سرودن ترانه وارد دنیای موسیقی شدم و سپس از 17 سالگی با نواختن گیتار و پیانو و سپس آهنگسازی پا به این حرفه گذاشتم. در سالهای 81 و 82، یك كار كودك با نام گلهای رنگینكمان با صدای عروسك «چرا» را ساختم كه پرفروشترین كار كودك در سالهای قبل و بعد از انقلاب شد.»
و اما «دنیا دیگه مثه تو نداره»... «این ترانه را دوست خوبم فرید احمدی سرود كه من آهنگسازی آن را انجام دادم، خودم هم آن را به عنوان اتود خواندم، اما در كمال ناباوری این ترانه لو رفت و عجیب اینكه استقبال خوبی هم از آن شد، به همین خاطر تصمیم گرفتیم كه این كار را خودمان انجام دهیم و در قالب یك آلبوم، روانه بازار كنیم. در واقع پس از اینكه متوجه شدم، مردم از صدای من استقبال كردند، تصمیم گرفتم كه به عنوان خواننده فعالیت كنم.»
فرزند آخر
بنیامین لیسانس ادبیات فارسی دارد و این به آن معنی است كه شعر و ترانه را به خوبی درك میكند و در ترانههایش از تحصیلات خود استفاده كامل را میبرد. خانواده بهادری پنج فرزند دارد، چهار پسر و یك دختر كه «بنیامین» فرزند آخر خانواده است. او در مورد بزرگ این خانواده یعنی پدرش میگوید: «پدرم كارمند دولت بود و سالهاست كه بازنشسته شده و مادرم هم خانهدار است.»
زیرزمینی نبودم
خیلیها همان زمان با شنیدن ترانه «دنیا دیگه مثه تو نداره» میگفتند كه بنیامین ابتدا خواننده زیرزمینی بود، اما او از خودش دفاع میكند. «نه، این جورها هم نبود، موسیقی زیرزمینی تعاریفی دارد، من آن ترانه را ساخته بودم، همه حرفهایها هم میدانستند كه ما سازنده این كار بودیم. كار لو رفت، آن زمان رسم بر این نبود كه اگر كسی میخواهد یك كار زیرزمینی ارائه دهد، تنها یك ترانه منتشر كند، یك آلبوم تهیه میكردند و بنا به هر دلیلی در ارشاد به این آلبوم ایرادهایی میگرفتند، از طرفی صبر هم نداشتند كه ایرادات را رفع كنند، پس آن را روانه بازار میكردند، كما اینكه برای خیلی از دوستان این اتفاق افتاد. اما انتشار آن تك قطعه و به استناد حرفهایها كه همه اذعان میكردند، آن ترانه در مرحله ضبط و تنها یك اتود بوده، نمیتواند این شائبه را به وجود آورد كه آن ترانه زیرزمینی بوده! كه اگر میخواستم آن كار را به شكل زیرزمینی ارائه بدهم، حداقل در ضبط آن دقت میكردم، اگر این اظهارنظر در مورد زیرزمینی بودن آن ترانه، صحت هم داشته باشد، پس چرا من توانستم به سرعت مجوز بگیرم؟! چون كه ما ثابت كردیم، آن ترانه لو رفته، اتفاقی بود.»
كلیپ
شاید اگر در همان ابتدا ترانه «دنیا دیگه مثه تو نداره» كلیپ میشد، استقبال بسیار زیادی از آن به عمل میآمد، برای مثال در آلبوم 85، كلیپ این ترانه هم وجود داشت، فكرش رو بكنید؟! اما پاسخ بنیامین به این پرسش چه بود؟ «برای آلبوم 85، دو پروژه كلیپ را شروع كردیم، اما در اواسط كار تصورم این بود كه آنچه میخواهم نمیشود، پس متوقفش كردم. از آنجا كه من برای مخاطبم خیلی ارزش قائلم، برای اینكه یك قطعه یا كلیپ بسازم هر راهی را قبول ندارم و تن به آن نمیدهم. عقیده من این است كه مخاطبم بهترینها را بشنود و ببیند. حالا پس از انتشار آلبوم 88، احساس میكنم كه باید كلیپ هم بسازم و عزمم را جزم كردم، برای ساختن آن، تا چند وقت دیگر خبرهایی در مورد ساخت كلیپ میدهم.» او در رابطه با آن قطعه معروفش میگوید: به هر حال باید عنوان كنم كه كلیپ برای شناساندن یك اثر نقش مهمی دارد، اما «دنیا دیگه مثه تو نداره» را همه شنیدند و از آن لذت بردند و به همین خاطر در ذهن مردم، كلیپهای زیادی برای این ترانه نقش بسته است و همین،كار را برایم مشكل میكند. برای این ذهنیتهای مختلف كه با هر نوع طرز فكری این ترانه را شنیدهاند، چگونه باید كلیپ بسازم و این كمی كار را مشكل كرد، اما حتما برای این علاقه مردم، كلیپ «دنیا دیگه مثه تو نداره» را خواهم ساخت و انتظاراتشان را برآورده میكنم.
پاپ فارسی
باید قبول كرد كه تمامی ترانههای بنیامین به دل مینشیند، چرا؟ او این پرسش را اینگونه پاسخ میدهد: «من برای انتخاب اشعار و كلیپ خیلی وقت صرف میكنم، چون در موزیك پاپ، كلام یكی از اركان اصلی است، به خصوص در پاپ فارسی كه كلام نقش قابل توجهی برای شنوندگان دارد. پاپ فارسی برای مردم «كلام محور» است، ضمن اینكه سعی میكنم، نوع آهنگسازی به گونهای باشد كه با فضای مردم تفاوت نداشته باشد و افراد معمولی یك اجتماع هم با من بخوانند و احساس اختلاف نكنند كه خواننده چیزی را میخواند كه ما نمیتوانیم بخوانیم. دلنشینی ترانهها و فضای موسیقی كه با گوشهای مردم صمیمی باشد، برای من خیلی مهم است و سعی میكنم به اتفاق دوستانم خوراك خوبی به مردم بدهیم.»
به بنیامین میگوییم، بعضی وقتها، روی یك كلمه خیلی تكیه میكنی و آن را دائما تكرار میكنی، چه دلیلی دارد؟ میگوید: «یكی از تكنیكهای معروف كه اگر درست انجام بشود اثر خودش را میگذارد، همین تكرار كلمات است، كه میتواند ذهن شنونده را شدیدا به خود معطوف كند.»
88 بهتر از 85
به نظر خودم آلبوم 88 موفقتر از 85 بوده، این دید من است! من تیمی دارم كه كمك شایانی به من میكنند، فرید احمدی به عنوان ترانهسرا، پیام شمس به عنوان تنظیمكننده «محسن رجبپور» كه همیشه راهنماییهایش راهگشاست. به طور حتم، طی این سه سال، راحتتر با هم كار كردیم، به تجربیاتمان بیشتر اضافه شد و سعی كردیم كه كار 88 را بهتر از 85 ارائه كنیم.
امیدوارم زودتر از فروش آلبوم باخبر شوم، چرا كه تیراژ یك كار و فروش آن، از سوی علاقهمندان به موسیقی نشان میدهد كه تو در كارت موفق بودی یا نه! در نهایت تصمیم اصلی را مردم میگیرند، اما اگر نظر خودم را بخواهی میگویم 88، پختهتر بود.
تب موسیقی
از او میپرسیم، فكر نمیكنی كه تب موسیقی پاپ نسبت به اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 كمی فروكش كرده؟ میگوید: «نه، من این حرف را قبول ندارم، بلكه مردم، تنوع بیشتری در شنیدن موسیقی دارند و از این تنوعها بیشتر استفاده میكنند. مثل اینكه شما برای خرید لباس، گاهی دو، سه انتخاب بیشتر ندارید، گاهی اوقات هم، بیش از 10 انتخاب دارید و از این تنوع محصول هم باید استفاده كنی و به نظر من این تنوع به موسیقی پاپ كمك كرده، ضمن اینكه باید به یاد داشته باشید كه تب موسیقی هیچ وقت نمیخوابد. حالا ممكن است، گونههای دیگر موسیقی وارد دایره شنیداری مخاطب شود، اما چیزی نیست كه بگوییم، تب آن فروكش كرده است.»
آلبوم اورجینال
در همان اولین روزهای انتشار، آلبوم جدید «بنیامین» ترانههای آلبوم 88 را به راحتی در اینترنت میشد دانلود كرد، آیا این به ضرر فروش آلبوم نیست؟ میگوید: «ما باید مردم را با این فرهنگ آشنا كنیم كه آنان یك آلبوم را به شكل اورجینال تهیه كنند، چرا كه به سود خودشان است. چون این سرمایه بر میگردد به تولید و صرف اثر بعدی آن خواننده میشود. در واقع این چرخه اقتصادی باید حركت كند، باید مردم این را به درستی درك كنند، نمیدانم تاكنون چقدر در این فرهنگسازی موفق عمل كردیم؟ اما دلم میخواهد كه مردم به چرخه اقتصادی موسیقی كمك كنند و آن هم جز با تهیه اثر اورجینال چیز دیگری نمیتواند باشد.»
استقبال
همان ترانه اول، من را به مخاطبان شناساند! این اظهارنظر را قبول ندارم كه حتما باید یك خواننده نامی باشد و چند آلبوم روانه بازار كند و آنگاه از او استقبال به عمل بیاید. مگر منِ بنیامین چند آلبوم روانه بازار كردم؟
مافیا نمیتواند تصمیم بگیرد!
اگر هر كس در هر زمینهای كارش را بلد باشد، در كارش موفق میشود. اگر مافیایی هم در این حرفه وجود داشته باشد، منِ هنرمند اگر حرفهای عمل كنم، میتوانم گلیم خودم را بیرون بكشم، مثل فوتبالیستی كه در میدان عالی بازی میكند و مربی آن را هیچ وقت كنار نمیگذارد. به نظر من همان طور كه گفتم «مافیا» نمیتواند برای هنر و هنرمند تصمیم بگیرد! اینها بهانههایی است از طرف كسانی كه كارشان را بلد نیستند و میگویند مافیا نمیگذارد و...
كنسرت
یك كنسرت بیشتر برگزار نكردم و آن هم در استكهلم سوئد بود و برای یك جشنواره فرهنگی – هنری...تاكنون در ایران كنسرت نداشتم، اما امسال برای اولین بار در تهران و چند شهر دیگر ایران كنسرت برگزار میكنم كه بیحرف پیش، باید بگویم، احتمالا در فصل تابستان خواهد بود. اما از اوایل پاییز، تور اروپا و آمریكا را برگزار میكنیم.
آرامش را میپسندم
من دغدغه آنچنانی در زندگی ندارم. در خوب و بد روزگار مهمترین مسئله برایم «آرامش» است. در آرامش میتوانم روی موسیقی و ساخت یك شعر خوب تمركز داشته باشم... ضمن اینكه «خواب» را خیلی دوست دارم و زیاد میخوابم.از او میپرسیم كه موسیقی چند ساعت از یك شبانه روز تو را میگیرد؟ میگوید: «زمان خاصی ندارد، چرا كه شما برای كارهای هنری نمیتوانی ساعت تعیین كنی... شاید خیلیها از من بپرسند كه آهنگسازی را در چه ساعاتی از شبانهروز انجام میدهی، اما باز هم باید بگویم كه تعریف به خصوصی ندارد! بعضی وقتها با سازم، قطعهای را میسازم، بعضی وقتها، بدون ساز در خیابان چیزی به ذهنم خطور میكند، در مسافرت، در خواب و... در یك لحظه چیزی به ذهنم خطور میكند كه آن ترانه را تبدیل به آهنگ میكنم.»
موسیقی جهانی
موسیقی ما این قابلیت را دارد كه یك روز به شكل واقعی جهانی شود، نه با تعارف! یعنی روزی، تمام دنیا به موسیقی ایرانی به دیدی نگاه كنند كه حتی به ترجمه آن بپردازند. فكر میكنم ما مستحق آن هستیم، این دورنمای ذهن من است و امیدوارم بتوانم با ترانههایم به آن برسم.
تنها زندگی میكنم
از آنجا كه فعالیتهای من برای خانواده گاهی اوقات، ایجاد مزاحمت میكند، از این رو سالها پیش تصمیم گرفتم كه تنها زندگی كنم تا با تمركز بیشتری به فعالیت بپردازم، اما این به آن معنا نیست كه ارتباط خودم را قطع كرده باشم، بنیامین آدم خانواده است...
موسیقی پاپ
موسیقی پاپ در تمام دنیا نشانههایی دارد، مثلا برای موفقیت یا شكستش نشانه بارزی دارد كه آن جذب مخاطب است. اگر مخاطب بیشتری جذب كنی، یعنی در كارت و در حیطه موسیقی پاپ موفقتر بودهای... پاپ موسیقی است كه به احساس مردم نزدیكتر است.
مربیگری موسیقی پاپ
در 26 سالگی از من توقع مربیگری نداشته باشید كه پنج نفر اول تیم پاپ ایران را ارنج كنم! اما اگر بخواهم تیم پنج نفره پاپ را انتخاب كنم، فریدون آسرایی، رضا صادقی، احسان خواجهامیری، محسن چاووشی و حمید عسگری را انتخاب میكنم. من برای انتخاب این پنج نفر هم تواناییهایشان را در نظر گرفتم و هم استقبال مردم از كارهایشان را... اما اگر نام 10 نفر را از من بخواهید، شاید خوانندگان دیگری هم در این تیم جا بگیرند.
تلویزیون
من با تلویزیون خیلی ارتباط ندارم، اما هر جا كه این همكاری باید اتفاق میافتاد، افتاد. كما اینكه سالها پیش، برای كودكان موسیقی ساختم كه با استقبال خوبی هم مواجه شد. در سالهای اخیر، یك بار در تلویزیون حاضر شدم...
البته جا دارد بگویم كه چند پیشنهاد برای خواندن ترانههای سریالها و برنامههای مختلف به من شد، اما با بررسی كه روی آنها داشتم، دیدم كار در حد من نبود...
كار من آهنگسازی و خوانندگی است. اگر یك برنامه موفق و پربیننده به من پیشنهاد شود، خوشحال میشوم كه من هم كمك كنم، چون به خود من هم كمك میشود! اما نكته اینجاست كه سختگیری امثال من و آسانگیری بعضی از هنرمندان، باعث میشود كه آنان فعالیتهای بیشتری در تلویزیون داشته باشند. تنها دلیل كمكاری یا اصلا كار نكردن ما در تلویزیون همین است. ما آدمهای سختگیری هستیم و برایمان فیلم و فیلمنامه مهم است، اما برای بعضیها مهم نیست، به همین خاطر تیتراژهای بیشتری میخوانند كه این امر هم طبیعی است.
از بنیامین میپرسیم خیلی از خوانندگان با تیتراژ یك سریال، شدیدا مورد توجه قرار میگیرند، آیا این حقشان است كه میگوید: من با اصل موضوع مشكلی ندارم، اما گاهی اوقات پیشنهادهایی میشود كه من ترجیح میدهم، آن را قبول نكنم، ولی همان طور كه گفتم، هستند كسانی كه این حساسیتها را ندارند. همان طور كه گفتم، من سیاستم مشخص است، در سال 88، هم همینگونه عمل میكنم، یعنی اگر كار خوب تلویزیونی پیشنهاد شود و بدانم كه مردم نتیجهاش را میپسندند، حتما قبول میكنم.
پرسیدیم، جواب داد
علیرضا افتخاری: علیرضا افتخاری یك هنرمند خوش صداست و احساس خوبی دارد، به خصوص كارهای 10 سال پیش او. من خیلی وقتها با صدای او حس خوبی میگرفتم، اما نمیدانم چرا ایشان در مصاحبههایشان درباره بچههای پاپ اظهارنظرهایی میكنند كه به نظر من بعضی زمانها رنگ و بوی بیاحترامی میگیرد. به نظر من اگر ایشان پس از مدتی نتواند به جوانان احترام بگذارد، شاید جوانان هم مثل سابق به عنوان یك استاد پیشكسوت با او برخورد نكنند، نظر من این است كه احترام باید متقابل باشد، این درست نیست كه ما سالها به عنوان یك پیشكسوت به ایشان احترام بگذاریم، اما ایشان بدون هیچ دلیلی بخواهد ما را تخطئه كند! ضمن اینكه باید به این نكته توجه داشته باشید كه مخاطبان ما با یكدیگر تفاوت دارند و هیچ رقابتی هم بین ما نیست...
شهرام ناظری: من به شخصه برای ایشان احترام زیادی قائل هستم، او خلاقیتهای زیادی دارد.
محمد اصفهانی: او صدای بسیار خوبی دارد، اما بعضی وقتها از رفتارهای حرفهایشان سر درنمیآورم. مثلا هیچ وقت نفهمیدم كه قصدشان از خواندن، «نون و دلقك» چه بود؟ نه موسیقیشان و نه كلیپشان... البته ایشان آدم محترمی هستند و در گفتگوهایشان همیشه از موسیقی پاپ دفاع كردند كه این قابل تقدیر است.
علیرضا عصار: من در مجموع از اینكه ایشان مخاطب دارند و مردم علاقه زیادی به او دارند، مطلع هستم، اما شخصا فضای موسیقی ایشان را دوست ندارم، آقای عصار برای من قابل احترام هستند.
خشایار اعتمادی: ایشان موفق بودند و از اولینهای پاپ ایران بودند و راه را برای ما باز كردند، اما شخصا اعتقاد دارم كه صدای ایشان اورجینال نیست.
محسن یگانه: من ناراحت شدم كه آن ملودی یونانی را در كارش شنیدم و غصه خوردم. محسن كه این همه كارهای خوب ساخته، نباید آن ترانه را میخواند! اما ایشان توانمندیهای خوبی دارد، صدای شنیدنی دارد و من او را تحسین میكنم.
احسان خواجهامیری: مثل صدایش، پسر خوبیه، او در انتخاب كارهایش، دقت میكند.
رضا صادقی: بسیار پرطرفدار است، پسر زجر كشیده و سختی كشیدهای است و بسیار بااحساس میخواند، اما خیلی پر كار است كه امیدوارم در آینده گزیده كار شود.
فرزاد فرزین: بعضی وقتها در ترانههایش، فریادهایی میكشد كه شاید بتواند آنها را كمی ملایمتر بخواند.
مهدی مقدم: میتوانست در موزیك پاپ ایران، موفقتر از این باشد، اما هنوز هم این فرصت را از دست نداده. مهدی پسر بااحساسی است و صدای خوبی دارد، اما صبر ندارد.
فریدون آسرایی: فوقالعاده حرفهای، صدای گرم و خوبی دارد و من خیلی دوستش دارم، تمام قسمتهای صدایش را دوست دارم، امیدوارم در آینده از او شاهد یك آلبوم خوب دیگر مثل «غریبه» باشیم.
بهروز صفاریان: عالی، خوب، متوسط و ضعیف، از وی انتظارات بیشتری میرود.
محسن رجبپور: مدیریت امور هنری و به نوعی ماركتینگ بنیامین به محسن رجبپور ارتباط دارد.
از لابهلای حرفها
برخورد من عادی است، خیلیها میگویند خجالتی هستم، اما خجالتی نیستم، رفتارهایم معمولی است.
سبك پاپ و همه مشتقات آن را میپسندم.
من ریتمهایی را انتخاب میكنم كه مردم راحتتر آن را هضم كنند.
ما در زمینههای فنی موسیقی هیچ كم و كاستی نداریم. در حال حاضر بحث خلاقیت و هوش در موسیقی ایرانی مهم است كه نتیجه یك قطعه یا آلبوم را مشخص میكند.
آریان وقتی شكل گرفت، برای اولین بار بود كه چنین طرحی درست اجرا شد، به همین خاطر استقبال از آن باورنكردنی بود. ضمن اینكه آریان خوراك مناسبی در اختیار علاقهمندان به موسیقی گذاشت.
رانندگی بلد نیستم!
هیچ وقت خودم را برای مردم نگرفتم و نخواهم گرفت... من با بنیامین 5 سال پیش هیچ تفاوتی نكردم.
نه تنها در ایران، بلكه در سایر كشورها، مردم تشنه موسیقیای هستند كه حرفهای باشد و به دل بنشیند.
ناصر عبداللهی را زیاد نمیشناختم، ارتباطمان هم تنها چند ساعت بود، یك روز آمد در استودیو و ترانه «منو ببخش» را كه ساخته بودم گوش داد. به سفارش آقای علمشاهی این ترانه را در اختیار او گذاشتم. او انسان محترم و شریفی بود...
استاد محمدرضا شجریان، جزو گنجینههای هنر ایران هستند و هستند در بین مردم افرادی كه موسیقی سنتی را دوست دارند یا ندارند، در هر دو صورت برای استاد احترام زیادی قائل هستند.
شخصا به موسیقی سنتی وابستگی ندارم، اما این به آن معنا نیست كه علاقهای نداشته باشم...
بچههای آریان سختیهای زیادی كشیدند، تا راه را برای ما باز كنند، آنان قابل احترامند.
محسن رجبپور، موفقترین مدیر حال حاضر موسیقی ایران است.
از سن 17 سالگی، ابتدا گیتار آموختم و سپس پیانو... اما دوستانی داشتم كه در قالب استاد، به تجربیاتم اضافه كردند. كتاب زیاد میخوانم، فیلم هم زیاد میبینم...
- متولد 1349
- فارغ التحصیل کامپیوتر
- همسر نیلوفر خوش خلق (بازیگر)
- شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم « دو همسر » (اصغر هاشمی) در سال ١٣٧٠.
- در دوران تحصیل به فعالیت در تئاتر پرداخت و پس از گرفتن دیپلم، ضمن خدمت سربازی در مرکز هنرهای نمایشی عقیدتی - سیاسی نیروی هوایی فعالیتش را آغاز کرد. در سال 1370 بازیگر یک تئاتر کودکان به کارگردانی ثریا قاسمی بود. در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه بازیگر نقش دوم برای فیلم براده های خورشید شد.
- خیلی زمان برد تا بتواند به عنوان بازیگر نقش اول در فیلمهای سینمایی بازی کند. در اولین نقش آفرینی اش به عنوان بازیگر نقش اول در فیلم « سیب سرخ حوا » (1378) چندان موفق نبود.
- او در فیلم های سیروس الوند توانست خوش بدرخشد. در فیلمهای « هتل کارتن »، « دست های آلوده » و بخصوص در فیلم « مزاحم » که متاسفانه بازی زیبای امین حیایی با شخصیت پردازی ضعیف از دست رفت.
- او در سال 1381، رکورددار بود. شش فیلم با بازی او در سال 1381 در سینماهای تهران به روی پرده رفت: مزاحم، مانی و ندا، مونس، اثیری، رز زرد، بوی بهشت
- بازیهای متفاوت او در سال 1382: « عروس خوش قدم » و « دختر ایرونی » و در سال 1383 با فیلمهای « کما » و « مهمان مامان » نام او را به عنوان یک بازیگر توانا سر زبانها انداخت تا جایی که او به عنوان یکی از دو بازیگر برگزیده سال برای بازی در فیلم « دختر ایرونی » از جشن سالیانه ماهنامه دنیای تصویر تندیس حافظ دریافت کرد.
- بازی کم نقص و تحسین برانگیز او در فیلم « زن زیادی » در جشنواره بیست و سوم فیلم فجر همچنان نشان از سیر صعودی او در زمینه بازیگری دارد.
- حیایی همچنان خوش می درخشد: شام عروسی، مهمان، اخراجی ها و بخصوص بازی منحصر بفردش در اپیزود دوم « ستاره ها » با عنوان « ستاره است » بی شک او را به عنوان ستاره برتر دهه هشتاد سینمای ایران می کند.
مجموعه آثار:
- دو همسفر (اصغر هاشمی - 1371)
- دو روی سکه (محمد متوسلانی - 1371)
- پرتگاه (بهرام ری پور - 1372)
- حامی (قدرت الله صلح میرزایی - 1373)
- براده های خورشید (محمدحسین حقیقی - 1375)
- هتل کارتن (سیروس الوند - 1375)
- بادام های تلخ (کاظم معصومی - 1376)
- دست های آلوده (سیروس الوند - 1378)
- سیب سرخ حوا (سعید اسدی - 1378)
- علف های هرز (قدرت الله صلح میرزایی - 1378)
- مونس (حمید رخشانی - 1378)
- تکیه بر باد (داریوش فرهنگ - 79/1378)
- مانی و ندا (پرویز صبری - 1380)
- مزاحم (سیروس الوند - 1380)
- اثیری (محمدعلی سجادی - 1380)
- رز زرد (داریوش فرهنگ - 1381)
- عروس خوش قدم (حبیب الله بهمنی - 1381)
- تب (رضا کریمی - 1381)
- دختر ایرونی (محمدحسین لطیفی - 1381)
- مهمان مامان (داریوش مهرجویی - 1382)
- کما (آرش معیریان - 1382)
- زن زیادی (تهمینه میلانی - 1383)
- شارلاتان (آرش معیریان - 1383)
- سرود تولد (علی قوی تن - 1383)
- نقاب (کاظم راست گفتار - 1383)
- آکواریوم (ایرج قادری - 1383)
- عروس فراری (بهرام کاظمی، 1383)
- ستاره ها (هر سه جلد - فریدون جیرانی، 1384)
- شام عروسی (ابراهیم وحیدزاده، 1384)
- چه کسی امیر را کشت؟ (مهدی کرم پور، 1384)
- تله (سعید اسدی، 1385)
- مهمان (سعید اسدی، 1385)
- اخراجی ها (مسعود ده نمکی، 1385)
- شب (رسول صدرعاملی، 1386)
مجموعه های تلویزیونی:
- آپارتمان (مجموعه، اصغر هاشمی - 1372)
- روزگار جوانی (مجموعه، شاپور قریب - 1377)
- همسایه ها (مجموعه، محمدحسین لطیفی - 1379)
جشنواره ها و جوایز:
- کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (زن زیادی) - بیست و سومین دوره جشنواره فیلم فجر - 1383
- کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (براده های خورشید) - پانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر - 1375
- کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (عروس خوشقدم) - هفتمین دوره جشن خانه سینما - 1382
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (شب) - بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر - 1386
محسن چاووشی بدون تردید یكی از محبوبترین خوانندههای پاپ است. او متولد سال 1358 در شهر آبادان است. در یك خانواده هشت نفری بزرگ شده و لیسانس حسابداری دارد و موفقیتش را مدیون لطف و محبتهای مادرش میداند. با او گفتگویی انجام دادیم كه گوشههایی از آن را میخوانید. نسبت به آلبوم اولم تغییرات زیادی كردم، اون روزها خیلی كم سن و سال بودم، هیچ چیزی از دنیای موسیقی حرفهای نمیدانستم اما حالا دیدگاهم نسبت به موسیقی عوض شده است.
اوایل كه كارم رو شروع كرده بودم، همه میگفتند از فلان خواننده تقلید میكنم اما رفتهرفته صدای من پختهتر شد و خشی كه با بالا رفتن سن و تمرین زیاد در صدایم ایجاد شد، باعث گشت صدایم از آن خواننده متمایز شود.
شاید خواننده مجاز نباشم اما تا به حال كار بدی را نخواندهام. من برای موسیقی و مخاطبم حرمت قائلم و هیچوقت حاضر نیستم كار ضعیفی را به آنها ارائه بدهم.
از اجرای ترانه «نفرین» بسیار پشیمانم البته من برای كار خانم حیدرزاده ارزش زیادی قائلم ولی به نظر من هیچوقت یك عاشق نمیتواند معشوقش را نفرین كند چون او روزی انتخابش بود به همین خاطر با خواندن شعر«دستای من عمری نمك خورده دستای توئه، هر جوری نفرینت كنم آخر نانجیبیه» خواستم به نوعی آهنگ «نفرین» را جبران كنم.
در رابطه با گرفتن مجوز، بدشانسی آوردم. آلبوم اول من در آستانه گرفتن مجوز بود حتی چند اصلاحیه هم به آن وارد شده بود اما تنها چند روز مانده به انتشار آلبوم، كار روی اینترنت پخش شد البته در این رابطه خودم هم بیتجربگی كردم چرا كه كار را دست چند نفر سپردم. آنها هم رفاقت را در حقم تمام كردند و كار را روی اینترنت گذاشتند.
قبلا اصلا آهنگهای با كلام را گوش نمیدادم و تنها موسیقیهای بیكلام ریچارد كلایدرمن را گوش میدادم اما خب مدتی است به اصرار دوستانم كار سایرین را هم گوش میدهم. آلبوم جدیدم «یه شاخه نیلوفر» نام دارد كه احتمالا تا چندی دیگر به بازار میآید. این آلبوم نسبت به كارهای قبلیام فاخرتر است. در این آلبوم، هم راك خواندهام، هم اسلو و ترانس. تنظیم آلبوم جدیدم بر عهده خودم است، البته كار شهاب اكبری هم خیلی خوب بود. من همین جا ازش تشكر میكنم، منتهی احساس كردم خودم بیشتر از سایرین از حال و هوای آلبومم باخبرم البته محمدرضا آهاری هم در تنظیم آهنگها كمك كرد. شعر آلبوم هم مانند گذشته برعهده حسین صفا، امیر ارجبین و اسلام محمدی است. آنها از دوستان بسیار نزدیك و صمیمی من هستند و با فضای كاریام كاملا آشنا هستند.
با اینكه پیشنهادهای زیادی برای تنظیم و آهنگسازی سایر خوانندهها داشتم ولی ترجیح میدهم برای خودم كار كنم چرا كه سبك من مختص به خودم است و نمیتواند كمك زیادی به دیگران بكند. از میان كارهای خودم به «عشق دو حرفی» و «برای پاییزی» و «متاسفم» علاقه بیشتری دارم. خیلی دوست ندارم از من عكس و تصویر جدیدی چاپ شود چرا كه اگر من از خودم عكس و تصویری به بازار بدهم، مسئولان فكر میكنند من به دنبال مطرح كردن خودم به شكل غیرمجاز هستم.
مدتی قبل شایعه شده بود كه میخواهم از ایران بروم در حالی كه من هیچوقت به این مسئله حتی فكر هم نكردم. من دوست دارم در مملكت خودمان و برای هموطنانم بخوانم تا در غربت... در مورد فیلم «سنتوری» و حواشی آن تا به حال حرفهای زیادی زده شده ولی آن چیزی كه مسلم است، صدای من باعث عدم اكران این فیلم نشده چرا كه بعد از حذف صدایم هم مشكل اكران «سنتوری» همچنان پابرجاست.
شایعاتی كه در مورد اختلاف من و رادان وجود دارد را به طور كامل تكذیب میكنم. من و بهرام نه تنها هیچگونه مشكلی با هم نداریم، بلكه مرتب با هم در تماسیم. «سنتوری» بدون تردید به لحاظ هنری برای من سودمند بود اما از لحاظ مالی منافع من در نظر گرفته نشد. پیشنهادهای زیادی برای بازیگری دارم اما خودم تمایل چندانی برای حضور در این عرصه ندارم، ترجیح میدهم كه فعلا در یك حرفه فعالیت كنم.
دیگر قصد دوصدایی خواندن را ندارم...! با وجود مشكلاتی كه بر سر راه خوانندگیام وجود داشت اما هیچوقت دلسرد نشدم چرا كه این كار را با عشق انجام میدهم.
اوایل فقط برای دل خودم كار میكردم اما وقتی علاقه مردم را دیدم، تصمیم گرفتم دیدگاهم را راجع به ترانههایم عوض كنم. در آلبوم جدیدم دیگر از كارهایی نظیر «نامادری» و «نفرین» نمیخوانم... شاید باور كردنش هم برای شما مشكل باشد اما من از موسیقی درآمدی نداشتهام. مدتی قبل به دلیل مشكلاتی كه بر سر راه خواندنم به وجود آمده بود، حسابی دلزده شده و قصد داشتم دیگر نخوانم اما دوستانم با من صحبت كردند كه برای موفقیت باید جلوی مشكلات ایستاد، نه اینكه میدان را خالی كرد
اولین حضورش در سینما سال 80 و با بازی در فیلم سینمایی " من ترانه 15 سال دارم " بود. حبیب رضایی برای انتخاب این نقش از بیش از 600 نفر تست گرفت و از بین همه آنها، ترانه پذیرفته شد. به خاطر بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. معمولا وقتی اتفاق خیلی بزرگ و خوشحال کننده ای برایش اتفاق می افتد تنی تواند به سرعت واکنش نشان دهد.
با آنکه موقع بازی در فیلم من ترانه 15 سال دارم، نه ازدواج کرده بوده و نه مادر شده بوده، آن قدر نقش خود را خوب ایفا کرد که همه تحسینش کردند.
مواد لازم:
گوشت بدون چربی چرخ کرده=نیم کیلو
آرد نخودچی=100 گرم
تخم مرغ=4 عدد
پیاز سرخ کرده=3 تا 4 قاشق سوپخوری
زردچوبه=بمقدار کم
تخم مرغ پخته شده سفت=4 تا 5 عدد
آلو=250 گرم
گردو خرد شده=2/1 لیوان
نمک و فلفل=بمقدار کافی
طرز تهیه:
تخم مرغها را در ظرفی می شکنیم کمی نمک و فلفل می زنیم. آرد نخودچی را در تخم مرغ می ریزیم کمی زعفران حل شده در آب جوش به مایه اضافه می کنیم یک لیوان آب و گوشت چرخ کرده را داخل مایه می ریزیم و مایه را خوب مخلوط می کنیم.اگر مایه خیلی سفت شد باز هم کمی آب داخل آن مایه می ریزیم مایه را خوب مالش می دهیم.بعد پیاز سرخ کرده را با زردچوبه مخلوط می نماییم 5 تا 6 لیوان آب روی آن می ریزیم و کمی نمک و فلفل به آن اضافه می کنیم روی آتش می گذاریم تا جوش بیاید بعد از مایه داخل یک پیاله کوچک پر می کنیم وسط مایه را گود می نماییم یک دانه تخم مرغ سفت و کمی آلو قیسی و پیاز سرخ کرده و گردوی خرد شده وسط مایه می گذاریم روی کوفته را جمع می کنیم بطوریکه تمام مواد داخل کوفته بماند بعد کوفته ها را با دست صاف کرده تا کاملا گرد و منظم شود(این کوفته را معمولا به بزرگی یک پرتقال درشت درست می کنند و گاهی هم ممکن است آنقدر آن را بزرگ تهیه کرد که یک جوجه را داخل آن گذاشت در اینصورت باید پارچه نازک سفیدی را داخل پیاله بزرگی بیندازیم و مایه را داخل پارچه به بزرگی همان پیاله به شکل گرد آماده کنیم و در وسط مایه جوجه پخته استخوان گرفته و سایر مواد را قرار بدهیم در هر حال موادی که میل داریم داخل کوفته بریزیم باید کاملا در کوفته پوشیده بماند کوفته های کوچکتر را وقتی آب و پیاز جوش آمد داخل آن می اندازیم و کوفته بزرگ را داخل پارچه پیچیده یعنی سر پارچه را جمع کرده گره می زنیم و با همان پارچه داخل آب و پیاز که در حال جوش است می اندازیم.آب کوفته باید به مقداری باشد که روی آنرا بگیرد و در ظرف را می بندیم می گذاریم کوفته آهسته بجوشد و بپزد و آب آن در حدود دو لیوان بشود.ممکن است به آب کوفته کمی رب گوجه فرنگی نیز بزنیم در صورتیکه کوفته در پارچه باشد آن را بعد از پختن از پارچه خارج کرده در ظرف قرار می دهیم و آب کوفته را روی آن می ریزیم.ممکن است به مایه کوفته تبریزی نیم کیلو سبزی(تره-جعفری-شبت-مرزه-نعناع-ترخان)خرد کرده نیز مخلوط نمود و البته کوفته تبریزی با سبزی خوشمزه تر و معطر است.)اطراف کوفته را با تربچه و پیازچه فراوان تزئین می نمائیم.
مواد لازم:
ماهی قزل آلا= ۱ عدد
زعفران(ساییده حل شده در آب جوش)=1/2 قاشق چایخوری
پودر سیر=۱قاشق چایخوری
نمک و فلفل= به میزان لازم
تخم مرغ= ۲عدد
آرد= به میزان لازم
پودر سوخاری= به میزان لازم
روغن= به میزان لازم
ورقه بادام= ۱۰۰ گرم
طرز تهيه:
آبشش های ماهی را بیرون آورده شکم آن را برش دهید. پس از تمیز کردن, شستن , خشک کردن , تیغ آنرا یک تکه خارج می کنیم . سویا سس و زعفران و پودر سیر و کمی نمک و فلفل را مخلوط نموده به وسیله قلم مو به تمامی قسمت های ماهی مالیده , تخم مرغ را در ظرفی شکسته با چنگال می زنیم و بعد در پودر سوخاری می غلطانیم .
مقداری روغن در تابه ریخته روی حرارت می گذاریم . داغ که شد, ماهی را در آن سرخ می کنیم . یک طرف ماهی که سرخ شد برگردانده طرف دیگر را سرخ می کنیم و ورقه های بادام را اضافه نموده تا طلائی شود . البته مطابق تصویرهای داده شده می توانید تیغ ماهی را بیرون نیاورید و آنرا بصورت درسته شنیتسل کنید.
مواد لازم:
ماهی شیر
مخلوط آرد+زردچوبه+ فلفل قرمز
نمک
روغن
طرز تهیه:
ماهی شسته شده را کمی نمک زده و می گذاریم ۸-۷ دقیقه بماند بعد در مخلوط آرد و زرد چوبه غلتانده و در روغن داغ سرخ می کنیم. زرد چوبه زیاد نزنید فقط به اندازه ای که آرد کمی تغییر رنگ بدهد. در کنار این خوراک از انواع سبزیجات یا پوره ها می توانید استفاده کنید
موادلازم:
فیله ماهی ۲۰۰ گرم
پیاز و گوجه فرنگی و فلفل دلمهای از هر کدام یک عدد
قارچ شش عدد
نمک و فلفل و روغن زیتون به میزان لازم
جعفری خردشده و رب گوجه فرنگی یک قاشق غذاخوری
پیاز را خرد کرده و کمی تفت دهید.
* سپس قارچ خردشده را اضافه کرده و حرارت را زیاد کنید تا آب نیندازد.
* فلفل دلمهای و ماهی خردشده را افزوده و تفت دهید.
* گوجهفرنگی را پوست کنده و خرد کنید، با نمک و فلفل به مواد اضافه نمایید.
* در انتها رب گوجهفرنگی و جعفری را افزوده و هم زده و کمی آب ریخته و اجازه دهید جا بیفتد یا در فر با حرارت ۱۹۰ درجه سانتیگراد به مدت ۱۵ دقیقه قرار دهید.
· اولين دوره المپيک لرها، موسوم به “لرمپيک” با رشته هاي زير آغاز شد: - شناي با مانع، - کشتي پروانه، - پرش روي نيزه، - شيــــــــــرجه روي چمن، اسب سواري با سگ
· ترکه يه چک سفيد امضا پيدا ميکنه جلو مبلغش مينويسه” خدا تومن” ميبره ميده به بانک. بعد ميبينن ترکه داره کيسه کيسه پول از بانک ميبره بيرون ميرن ببينن چه جوريه که بهش پول دادن ميبينن رئيس بانکه لر بوده
· نبرد رستم و لر:
چنانت بكوبم به گرز گران كه ديگر نيايي به مازندران
پاسخ لره : چنان ايزنم بر سرت با بلوك كه ترتر بريني به گور بووت !!!
· به لره ميگن چندتا تن ماهي نام ببر، ميگه: تن شيلانه، تن جنوب، تن سيكارو، تن چابهار، تن پير، تن پيغمبر، تن هر كي دوست داري دست از سر ما بردار!
♣ یه روز یه لره با تهرانیه ازدواج میکنه شب عروسی تهرانیا میخونن سبد سبد گل یاس عروس ما چه زیباس لرا میخونن گونی گونی پشکل غلامعلی خوشکل
♣♣ از لره میپرسند: توی طایفه شما آدم مشهور هم هست؟ میگه:آره بابا، لره و هاردی، سوفیا لره، الیزابت تای لور، تازه یه شیمیدان لر یه چیزی کشف کرده که اسمشو گذاشته کلر.
♣♣ به یه لر میگن زبون لری چه جوریه؟ میگه فارسی بلدی؟ میگه آره. میگه برین توش میشه لری!!!
♣♣ لره میره دزدی تفنگش رو میزاره پشت گردنه طرف میگه تکون بخوری با لگد میزنم در کونت!!!
♣♣ یه روز دوتا لر سوار یه تاکسی میشن. تاکسیه پژو بوده. بعد یکی از لرا به راننده میگه: اقای راننده یه نوار بزار حال کنیم. راننده میگه: خودت یکی از تو داشبورت انتخاب کن بزار. لره هم از تو داشبورت بین چند تا نوار یه نوار ویدیو پیدا میکنه هر چی سعی میکنه بزاره تو ضبط نمیتونه بزاره اون رفیقش می زنه تو سرش میگه ای گیج این نوار مال تریلی نه پژو
یه روز یه لره میره پیش خدا میگه چطوری میتونم از ترکا خرتر باشم خدا «
بهش میگه برو تو کویر شنا کن بعد میره شنا میکنه میبینه یه ترکه با
قایق موتوری میاد نجاتش بده!!!
...................................................................
یه روز یه لوره میره دمه دره یه مغازه میخونی که نوشتن:علی با ماست رضا «
با ماست حسن با ماست لوره میگه آقا ببخشین ماسته خالی ندارین
...................................................................
یه روز تو جشن عروسی یه لوره یه نفر مدل هلیکوپتری مى رقصه یارورو جو «
میگیره آر پی جی میزنه
یک روز یک اصفهانی به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو انباری ور دار بیار
اصفهانیه داشته تو خیابون میرفته که یهو میبینه اوضاع دل و روده خرابه و به شدت نیاز به قضای حاجت داره! خلاصه یخورده اطراف چرخ میزنه تا آخر یک توالت عمومی پیدا میکنه. خوشحال و خندان میره تو که یهو دم در یک مردک لندهور جلوشو میگیره، میگه: کجا عمو؟! اینجا توالتش ورودی داره، ??? تومن! اصفهانیه شاکی میشه، میگه: انصافتو شکر! یک ریدن دویست تومن؟! نمیخوام! خلاصه میاد بیرون، یکم دیگه چرخ میزنه میبینه نه اوضاع خیلی خرابه، برمیگرده، میگه: درک بیا اینم دویست تومن. یارو میگه: نـُچ! نرخا بالا رفته، ورودی جدید ??? تومنه! اصفهانیه تا فیهاخالدونش میسوزه، میگه: یعنی چی؟! مگه سر گردنست؟! آدم به خودش برینه به صرفهتره! خلاصه باز شاکی میاد بیرون، یکم راه میره، میبینه الانه که وسط آدم و عالم برینه به خودش، زود بر میگرده، باحال زار یک پونصدی میده، میگه: بیا بابا اینم ??? تومن. باز صاب توالت یک ابرو میندازه بالا، میگه: تــُـچ! چون تو مضیقهای ورودیت میشه هزار تومن! اصفهانیه که دیگه عرق از بناگوشش سرازیر شده بوده، میگه: بابا سگ خور! بیا اینم هزار تومن، بزار برم برینم! خلاصه میره تو. مردک توالتچی(!) میبینه یک ربع گذشت، نیم ساعت گذشت، یک ساعت گذشت، آقا نیومد بیرون. میره در توالت رو باز میکنه، میبینه اصفهانیه با کمربند خودشو دار زده، یک یادداشت هم گذاشته که: “کسی که تو این گرونی فرق گوز و ان رو نمیفهمه فقط واسه مردن خوبه“!
یه اصفهانیه میره خواستکَاری برای اقا زادش بابای دختر میبرسه شما در دختر من جه جیزی دیدین که اومدین خواستکَاری در دخترتون هیجی والا ولی تو حساب بانکی شما یک جیز هایی دیدیم
یه بار یه اصفهانیه داشته با خانوادش از جلوی رستوران رد میشده بوی خوب غذا رو احساس می کنن. به بچه هاش میگه بچا اگه بچای خوبی باشین یه دفه دیگه هم از اینجا رددون می کونم.
چندتا تهرونی اومده بودن اصفهون گردش، توی میدون نقش جهان درشکه سوار میشن تا کمی تاب بخورن، اسب درشکه زبون بسته بهش فشار میآدو وسط راه یه صدائی ازش در میرد، تهرونیها هم برا اینکه درشکه چی رو مسخره کنن بلند بلند بهم دیگه میگن به به، بجه ها درشکه های اصفهان هم رادیو داره، پیرمرد درشکه چی خیلی خونسرد سرشو برمیگردونه و میگه: آره آمو (عمو ) ولی فقط موجی تهرونو میگیرد
یه روز یه اصفهانی با زن وپسرش به پیکنیک می رن که برای نهارشون سه تا تخم مرغ می برند!!!!!! یدفعه پسرشون را آب می بره که پدره داد می زنه خانوم دو تا تخم مرغ بیشتر درست نکن بچه رو آب برد!!!
یه شخصی از خیابون رد میشده ، میبینه یه بچه اصفهانی نشسته کنار خیابون گریه میکنه. جلو میره و میگه چی شده عزیزم ، پسر بچه میگه سکه ?? تومانی ام را گم کرده ام. مرد میگه اینکه گریه نداره بیا این?? تومانی مال تو! بچه باز هم به گریه کردن ادامه میده < مرد میپرسه دیگه چیه ؟ بچه میگه اگه اون سکه را گم نکرده بودم الان ?? تومن پول داشتم!
یه اصفهانی به باباش تلفن میزنه برای اینکه پول تلفنش زیاد نشه فقط میگه : من کاظم ، پول لازم . باباش هم میگه : من مریض ، قر نریز
بچه اصفهانیه از باباش میپرسه: بابا برای عید نوروز نمیریم چهلستونو ببینیم من خیلی دوست دارم بدونم چه شکلیه؟ باباش میگه: چرا نمیریم پسرم؟ اگه مُفتیش کردند ما هم میریم !
به یه اصفهانیه می گند چرااصفهانیا اینقدر اس اس می کنند می گد هر کی گفتس دروغ گفتس .
به اصفهانی مییگن با کالسکه جمله بساز میگه این میوه ها کالس که !!!!!!!!!!!
اصفهانیه در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟ میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی چراغ اون اتاق بی خودی روشنه ؟
?راه میشه تشخیص داد یه نفر اصفهانیه
اول اینکه همشون زیرشلواری آبی راه راه می پوشن ( البته شاید با خوندن این مطلب سریع اونو عوض کنن)
دوم اینکه با خوردن هر قلوب نوشابه نگاهی به شیشه میکنن به کجا رسیده
سوم اینکه تا در بستنی رو باز میکنن سریع یه لیس به درش میزنن
چهارم اینکه وقتی براشون مهمون میاد دم در می ایستند و به جای اینکه بگویند بفرمائید تو میگن چرا نمیای تو
پنجم اینکه من اصفهانی نیستم ، ولی چرا این کار ها رو میکنم
اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندیش به تیر برق و بهش بگین کوچه اون طرفی شام میدن
اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش
یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده
اصفهانی تف میکنه آب بدنش کم میشه
یه روز یه اصفهانیه توی یکی از پادگانهای تهران خدمت می کرده . بچه تهرونی ها برای اینکه اونو اذیت بکنند توی غذایش تف می کردند و اون هیچ چی نمی گفت بعد از چند روز تهرونی ها قرار میگزارند که باهاش دوست بشوند اصفهانیه میگه از کی میخواهید با من دوست بشوید میگند از فردا , اصفهانیه هم میگه من هم از فردا نمیشاشم توی سماور
اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده
یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه آقا شما را به خدا یقمو ول کنین گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشه
بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجی شیرین اصفهانی بهش میگه باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی
اصفهانیه داشته رو خودش یخ می ریخته. میگن چرا این کارو می کنی میگه می خوام سرما بخورم.
میگن چرا؟ میگه : آخه یه پنی سیلین دارم داره تاریخ مصرفش میگذره !
اصفهانیه میره سربازی وقتی برمیگرده بابا و داداششو با کلی ریش میبینه میزنه زیر گریه میگه بگین چی شده من طاقت دارم.
باباش میگه کره خر چرا ریش تراشو با خودت برده بودی؟!
الهام حمیدی,جدیدترین عکس الهام حمیدی,elham hamidi
الهام حمیدی,الهام حمیدی در شهریور ۹۰,جدیدترین عکس الهام حمیدی,elham hamidi
منبع : آریا پیکس – مرجع عکس هنرمندان -
عکس جدید از باران کوثری بهمن ۹۰
مهران احمدی و باران کوثری در نشست خبری فیلم بغض در جشنواره فجر ۹۰
سی امین جشنواره فجر – باران کوثری
گالری عکس باران کوثری بازیگر زن ایرانی
جدیدترین عکس از افسانه بایگان,افسانه بایگان در سال ۹۱ در برنامه خوشا شیراز
سیاوش طهمورث در خوشا شیراز
خوشا شیراز,مهمانان خوشا شیراز,برنامه خوشا شیراز
جدیدترین عکس افسانه بایگان,گالری عکسهای جدید افسانه بایگان
علی ضیا,عکس جدید علی ضیا مجری خوشا شیراز -اردیبهشت ۹۱
افسانه بایگان
منبع : آریا پیکس – گالری عکس های هنرمندان -Www.AriaPix.Net
عکس های جدید از الناز شاکردوست
مدل کفش 91
مدل کفش 91
مدل کفش 91
مدل کفش 91
مدل کفش 91
مدل کفش91
مدل کفش 91
مدل کفش91
مدل کفش91
مدل کفش 91
مدل کفش91
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
منبع:سه علی سه
برای بزرگ نمای روی عکس مورد نظر کلیک کنید!!!
مهناز افشار,Mahnaz Afshar,جدیدترین عکس های مهناز افشار بازیگر ایرانی در سال ۹۱
مهناز افشار,Mahnaz Afshar,تصاویر جدید مهناز افشار
عکس های جدید مهناز افشار,اردیبهشت ۹۱